دیگه چه خبر؟ che khabar

خبر ، تحلیل و مقاله

دیگه چه خبر؟ che khabar

خبر ، تحلیل و مقاله

اخلاق خوب همسرم مرا مسلمان کرد/ راه زندگی را از قرآن آموختم

ترزا کرانفیل (لیلا وقارفر) زن مسلمان آمریکایی:

اخلاق خوب همسرم مرا مسلمان کرد/ راه زندگی را از قرآن آموختم


به واسطه اخلاق خوب همسرش مسلمان شده و بارها به زیارت امام رئوف رفته است؛ به ایران آمده تا مسلمان زندگی کند، بی‌حجابی و خوردنی‌های حرام را با شهد شیرین اسلام تعویض کرده و قرآن را برنامه‌ زندگی خود قرار داده است.



خبرگزاری فارس- مریم‌سادات آجودانی: با توجه به تهاجم‌های فرهنگی غرب برای تخریب و سیاه‌نمایی دین اسلام، شاهد هستیم که بسیاری از ساکنان کشورهای غربی به اسلام می‌گرایند.


«ترزا کرانفیل» که در سال 1977 دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از طریق همسرش در سن 19 سالگی مشرف به دین اسلام می‌شود و ترجیح داد فرزندانش را برای آشنایی بیشتر با دین اسلام در ایران تربیت کند، با خبرنگار فعالیت‌های قرآنی خبرگزاری فارس از نحوه گرایش و علاقه به مسلمان شدنش به گفت‌وگو نشست که در ذیل شرح آن را می‌خوانید.


خودتان را معرفی کنید.


ترزا کرانفیل، مسیحی و شهروند آمریکایی بودم و وقتی به اسلام گرایش پیدا کردم نامم را به «لیلا وقارفر» تغییر دادم.


چگونه مسلمان شدید؟


من در خانواده‌ای مسیحی بزرگ شدم، همیشه با خودم فکر می‌کردم که چرا باید تنها هفته‌ای یک‌بار به کلیسا برویم و هزاران سؤال بی‌جواب دیگر. تا اینکه با مردی آشنا شدم که بسیار مهربان و با محبت بود و اخلاق خوبی داشت و این اخلاق مرا مجذوب اسلام کرد. از او پرسیدم "چرا شما اینقدر با محبت هستید؟" که او به من گفت: "این رفتار توصیه دین من است". او مسلمان بود و از کشوری که تا قبل از آشنایی با او اسمش را هم نشنیده بودم. او باعث علاقه من به اسلام و گرایش به مسلمان شدن شد.


هنوز انقلاب اسلامی ایران اتفاق نیفتاده بود که من با قوانین دین اسلام منطبق و مسلمان شدم. زمانی که مسیحی بودم حس می‌کردم جای خالی در زندگی‌ام وجود دارد و من پیوسته به دنبال پر کردن این جای خالی بودم که اسلام تمامی فضاهای خالی زندگی من را پر کرد.


چه چیزی در دین اسلام شما را مجذوب کرد؟


دین اسلام دین کاملی است. ما در قرآن برای انجام هر کاری یک پیشنهاد داریم که راه را نشان می‌دهد، یک هدف و راهنمایی وجود دارد. قرآن کلید طلایی است و حل تمامی مشکلات در آن آمده است. اسلام کامل است و این برای من خیلی مهم بود. زندگی در دنیا موقت است و ما باید چیزی بیش از زندگی دنیوی داشته باشیم. بنابراین آیات قرآن مرا راهنمایی کرد که چگونه زندگی کنم.


عکس‌العمل خانواده شما از اسلام آوردنتان چطور بود؟


من خواهر و برادری ندارم و خوشبختانه خانواده من مخالفتی با اسلام آوردن من نداشتند، حتی در ماه رمضان همکاران و دوستان مراعات مرا می‌کردند.


اولین‌باری که کلام قرآن را شنیدید، چه احساسی داشتید؟


یک احساس زیبایی بود. فکر می‌کردم این کلام با همه چیز فرق دارد و از طرف غیر از انسان آمده است.


چرا تصمیم گرفتید به ایران بیایید؟


من به واسطه همسرم که ایرانی است، رفت و آمد زیادی به ایران داشتم. مدتی نیز در ایران زندگی کردم و وقتی دوباره به امریکا بازگشتم احساس کردم چیزهایی که به دنبال آن بودیم در آنجا نبود. امریکا امکانات خوبی دارد، اما از نظر آنچه که ما می‌خواستیم چیزی نداشت. دوست داشتم در برنامه‌های مذهبی شرکت کنم، اما آنجا این مراسم خیلی کم بود.


در کجای ایران زندگی می‌کنید؟


ما پنج سال است که به ایران آمدیم و در بندرعباس زندگی می‌کنیم. اول در تهران بودیم، ولی همسرم در بندرعباس مشغول کار بود. به همین دلیل تصمیم گرفتیم به بندرعباس برویم، چون به نظر من باید خانواده کامل و همراه هم باشند.


زندگی یک مسلمان در جامعه اسلامی راحت‌تر است یا در آمریکا؟


به طور حتم در جامعه اسلامی زندگی برای مسلمانان راحت‌تر است، چون صدا و سیما، تبلیغات، شهرها و... همه اسلامی هستند و راحت‌تر می‌توان دین خود را حفظ کرد، اما در آمریکا مسلمانان تنها هستند، به همین دلیل ممکن است دچار لغزش شوند، اما در ایران آنچه که از اسلام می‌آموزیم می‌توان حفظ کرد.


چرا زندگی در آمریکا برایتان سخت بود؟


امریکایی‌ها نژادپرست هستند و اگر خلاف میل آن‌ها رفتار کنی مورد آزار و اذیت آنها قرار می‌گیری، پس من در ابتدا سعی کردم اسلام را به درون خود نفوذ دهم و از خود شروع کنم.


اجرای چه احکامی از اسلام برای شما سخت‌تر بود؟


من خیلی آرام و خجالتی بودم. حجاب برای من خیلی سخت بود، به همین خاطر مدتی طول کشید تا اینکه بتوانم حجاب را قبول کنم، اما وقتی حجاب را پذیرفتم احساس راحتی و آرامش خاصی پیدا کردم. علاوه بر این، پرهیز از خوردنی‌های حرام نیز در ابتدا برایم مشکل بود، اما با این حال به خاطر علاقه‌ای که به دین اسلام داشتم، سعی کردم به دستوراتش عمل کنم.


درباره فرزندانتان بگویید.


من سه فرزند دارم، دو پسر و یک دختر. پسر بزرگم در آمریکا زندگی می‌کند و دختری چهار ساله دارد و یکی دیگر از پسرانم که 14 سال دارد، مشغول تحصیل است.


فرزندانتان را چگونه ترغیب به اسلام کردید؟


من سعی کردم دوستان خوبی برگزینند. آن‌ها را با قرآن و نماز آشنا کردم. من و همسرم با صحبت و مهربانی آن‌ها تشویق کردیم نه به زور، چرا که با زور موفق نمی‌شویم. اگر با محبت و علاقه با آن‌ها رفتار کرده و نشان دهیم که اسلام چه ویژگی‌های خوبی دارد، اسلام بر قلب انسان نفوذ می‌کند و ماندگار می‌شود.


چه کتاب‌هایی را دوست دارید؟


به نظر من قرآن بالاترین و بهترین کتاب است که با خواندن آن آرامش خاصی در وجود انسان ایجاد می‌شود. پس از قرآن، کتاب‌های آیت‌الله بهجت را خیلی دوست دارم.


بهترین خاطره‌ای که دارید، چیست؟


دیدن حضرت امام‌خمینی(ره) از نزدیک برای من بهترین خاطره بود. من برای اولین‌بار که به ایران آمدم، امام‌خمینی(ره) در شهر قم زندگی می‌کرند. در جلسه خصوصی با امام خمینی(ره) من در نزدیکی ایشان نشستم که این دیدار برای من خاطره بسیار خوشی بود. علاوه بر این، من پس از چند ماه از آزادی خرمشهر توفیق پیدا کردم که این مناطق را از نزدیک ببینم و در مسجد جامع آنجا نماز بخوانم که این سفر نیز برایم بسیار ارزشمند بود.


پس از اینکه اسلام آوردید، تلاش کردید دوستان و آشنایان را نیز به اسلام دعوت کنید؟


من تلاش کردم با رفتارم اسلام را به سایر افراد نشان دهم. دوستان من مسیحی و افرادی مهربان هستند ولی از اسلام بدشان نمی‌آید.


چطور فارسی یاد گرفتید؟


پس از ازدواج با همسرم آرام آرام سعی کردم فارسی یاد بگیرم، چون در جایی بودیم که بیشتر دوستان ما ایرانی بوده و انگلیسی زیاد بلد نبودند. به همین دلیل مجبور بودم فارسی یاد بگیرم و صحبت کنم.


نظرتان در خصوص مراسم مذهبی چیست و چه رابطه‌ای با اهل‌بیت(ع) دارید؟


شیعه، اهل‌بیت(ع) را دوست دارد و آنها عزیز شیعه هستند. من در هیأت‌های مذهبی، مراسم، محافل و همچنین راهپیمایی‌ها شرکت می‌کنم تا نشان دهم که مسلمانان غریب و تنها نیستند و همه ما در کنار هم ایستاده‌ایم.

من حضرت زهرا(س)، حضرت امام‌(ع)، امام‌رضا(ع) و امام‌حسین(ع) را خیلی دوست دارم و به حضرت معصومه(س) نیز ارادت خاصی دارم.  


چند بار به زیارت امام‌رضا(ع) رفتید؟


من خیلی به زیارت امام‌رضا(ع) رفتم، ولی هر بار که می‌روم این زیارت برایم شیرین‌تر می‌شود. حسی که نمی‌شود گفت اما آرامش عجیبی دارد. من علاقه دارم در هر فرصتی به زیارت امام هشتم بروم.


چه توصیه‌ای به ما که از ابتدا مسلمان بودیم، دارید؟


به نظر من قرآن به ما راه و چاه را نشان داده است، پس باید به طور واقعی از قرآن تبعیت کرد و به آموزه‌های دینی احترام گذاشت، چرا که راه سعادت انسان توجه به احکام و مضامین قرآن است.


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920422001013

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد