«انس الشامی»، نماینده پارلمان سوریه در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق افزود: آنچه امروزه شاهد روی دادن آن در مصر هستیم، مرحله جدیدی از سناریو بزرگی است که از لحظات اول «بهار عربی» نامیده شد.
الشامی همچنین گفت: حوادثی که مصر امروزه شاهد آن است، توطئه علیه اخوانالمسلمین نیست، چون احزاب مذهبی و دینی که در مصر تشکیل شدهاند، از پایه و اساس مشکوک هستند و همه ما به عنوان جزئی از امت عربی و امت اسلامی میدانیم که این احزاب شکل گرفته و تأسیس شدند.
این نماینده پارلمان سوریه ادامه داد: آنچه امروز در مصر روی میدهد، اجرای بخشی از طرحی جدید است که در باطن و مضمون بر تقسیم جهان عرب به کشورهای کوچک و بر اساس تقسیم بندیهای طایفهای، مذهبی و نژادی تکیه میکند.
وی افزود: حوادثی که در مصر روی میدهد، بر بحران سوریه تاثیر مثبت میگذارد، چون اقدام مصر به قطع روابط با سوریه موجب ایجاد شکاف در افکار عمومی جهان عرب و جامعه مصر شد، در حالیکه باید توجه داشت، هرآنچه امروز در جهان عرب میگذرد، با هدف تجزیه و نابودی این جهان صورت میگیرد تا زمینه برای اجرای مهمترین و اصلیترین طرح یعنی طرح «برنارد لوئیس» یهودی فراهم شود.
این نماینده پارلمان سوریه سخنان خود را با این گفته به پایان رساند که آنچه بهار عربی خوانده میشود، در واقع بهانهای برای تحقق آشوب و هرج و مرجی است که سالها پیش بشارت دهنده آن برای ما آمریکا از طریق ایجاد تفرقه در جهان عربی و اسلام بود، به ویژه حوادثی که امروزه در کشورهایی همچون سوریه و مصر و دیگر کشورهای منطقه میگذرد.
http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920412001475
آنچه جهان اسلام و عرب امروز از جنگ و اختلاف و تقسیم و تجزیه شاهد آن است، حاصل تصادف و اتفاق نیست، بلکه نقشه از پیش طراحی حسابشدهای است که سالها پیش توسط فردی به نام "برنارد لوئیس" ریخته شد.
به گزارش فارس به نقل
از پایگاه خبری اسلام تودی، "فتحی شهاب الدین"، نویسنده جهان عرب در
مقالهای به تبیین و تشریح طرح برنارد لوئیس درباره تقسیم جهان اسلام و عرب
میپردازد و در اینباره مینویسد.
کسانیکه تاریخ را نمیخوانند، گمان میکنند، آنچه آمریکا در عراق انجام
داده و این کشور را اشغال کرده، اقدامی تصادفی و زاده حوادث اتفاقی بود
است، پس از آن شاهد حوادث سودان بودیم که منجر به جدایی جنوب سودان از شمال
آن شد، درحالیکه بسیاری آنچه را که فراموش کردهاند، این حقیقت بزرگ است
که این اقدامات جزیی از اجرای یک طرح استعماری است که صهیونیسم جهانی آن را
برای تفکیک و تجزیه جهان اسلام و عرب طراحی کرده تا براساس آن این دو جهان
را به کشورهای مجزا و کوچک تبدیل کند و به این وسیله زمینه حاکمیت رژیم
صهیونیستی ابتدا بر سرزمین فلسطین و سپس بر سراسر منطقه خاورمیانه را فراهم
کند.
اما هدف از انتشار این مطلب آشنا کردن جهان اسلام و بویژه جوانان مسلمان با
این طرح خطرناک است، بخصوص اینکه صهیونیسم بین الملل برای شستشوی مغزی
جوانان و تحریف آنها سرمایهگذاری کلانی را کرده تا به این وسیله به طرح
رژیم صهیونیستی و آمریکا خدمت کنند.
* برنارد لوئیس کیست؟
برنارد لوئیس صهیونیست عرب و صاحب خطرناکترین طرح قرن برای تفکیک و تجزیه
جهان اسلام و عرب از پاکستان تا مغرب است که مجله وزارت دفاع آمریکا اقدام
به چاپ و انتشار آن کرد.
برنارد لوئیس در سال 1916 در لندن به دنیا آمد. او خاورشناس انگلیسی یهودی
الاصل است که تابعیت کشور آمریکایی دارد. وی در سال 1936 از لندن فارغ
التحصیل شد و در بخش تاریخ مرکز تحقیقات شرق آفریقای مشغول به تدریس شد.
*تالیفات برنارد لوئیس
لوئیس مقالات و کتابهای بسیاری درباره اسلام و مسلمانان به رشته تحریر
درآورد، در واقع وی درباره هر آن چیزی که به اسلام و تاریخ اسلام اهانت
کرده باشد، مطلب نوشته است و به همین دلیل به زودی بسیاری از این نوشتههای
وی به کتب مرجع بسیاری از غربیها تبدیل شد. نوشتههای لوئیس از معتادان و
بنیادگرایان اسماعیلی و قرمطیها تا تاریخ نوین جهان و از جمله جنبش
صهیونیسم و گرایشات صهیونیستی را دربرمیگیرد و بر گرایشات صهیونیستی خود
تاکید میکند.
* وال استریت ژورنال: لوییس تئوریسن سیاستهای استیلا و دخالت آمریکا در منطقه
وال استریت ژورنال درباره برنارد لویس مینویسد:
"برنارد لویس 90 ساله، مورخ برجسته خاورمیانه بسیاری از ذخایر و اعتقادات و
باورهای ایدئولوژیک دولت بوش در قضایای خاورمیانه و جنگ آمریکا علیه
تروریسم را فراهم کرد، بگونهای که باید وی را برحق تئوریسن سیاستهای
استیلا و حاکمیت و دخالت آمریکا در منطقه دانست.
همین مجله در ادامه مینویسد: لوئیس تایید و حمایتهای آشکار و عیانی از
حملات صلیبی در طول تاریخ و طی قرنهای گذشته انجام داد و تاکید کرد که عذر
خواهی بابت این حملات حماقت محض است.
*برنارد لوئیس ابداع کننده اصطلاح "برخورد تمدنها"
باوجودیکه گفته میشود، اصطلاح "برخورد تمدنها" را ساموئل هانتینگتون،
اندیشمند محافظهکار ابداع کرده با این حال این "لوئیس" بوده این اصطلاح را
به افکار عمومی ارائه داد. در کتاب هانتینگتون که در سال 1996 منتشر شد،
نویسنده در بخش مهمی از کتاب خود به مقالهای اشاره می کند که لوئیس در سال
1990 آن را تحت عنوان "ریشههای خشم اسلامی" آن را به رشته تحریر درآورد و
در آن نوشت: این کمتر از برخورد میان تمدنها نیست، شاید این موضوع
غیرمنطقی باشد، اما بیشک واکنش جهان اسلام در برابر ما واکنش تاریخی قدیم و
کهنی از جانب رقیب تمدنهای یهودی و مسیحی و تمدن کنونی لائیک و توسعه
طلبی ما در جهان است.
*برقراری رابطه با دولتمردان آمریکایی
لوئیس از دهه هفتاد روابط مستحکم و صمیمانهای با نئومحافظهکاران آمریکا
برقرار کرد، بگونهای که "گریشت" از اعضای مرکز کار آمریکا درباره وی
میگوید که لوئیس برای سالهای سال یکی از مهمترین مشاوران بوش پدر و بوش
پسر در امور عمومی بود.
در 1/5/2006 دیک چینی، معاون بوش پسر، رئیس جمهور وقت آمریکا سخنرانی در
امور بین الملل در فیلادلفیا ایراد کرد که در آن از لوئیس تجلیل و تقدیر
کرد. چینی در سخنرانی خود گفت که لوئیس به واشنگتن آمد تا مشاور وزیر دفاع
آمریکا در امور خاورمیانه باشد.
*مردی با هزاران عنوان مطلب درباره خاورمیانه
لوئیس استاد بازنشسته دانشگاه برینستون 20 هزار کتاب و مقاله درباره
خاورمیانه به رشته تحریر درآورد که از آن میان باید به "اعراب در تاریخ" و
"برخورد میان اسلام و نوگرایی در خاورمیانه نوین" و "بحران اسلام" و "جنگ
مندسه و تروریسم غیرمقدس" اشاره کرد.
نقش برنارد لوئیس صرفا به ایجاد آگاهی و در عین حال نفرت در میان رهبران دو
قاره آمریکا و اروپا محدود نمیشود، بلکه در قالب یک صهیونیست در دولت جرج
بوش پسر اقدام به طراحی و ارائه استراتژیهای نئومحافظهکاران آمریکا در
دشمنی و خصومت بسیار با اسلام و مسلمانان در دولت بوش کرد.
*مشارکت در طراحی استراتژی اشغال عراق
وی در واقع در طراحی استراتژی اشغال عراق مشارکت داشت، بگونهای که یک
روزنامه آمریکایی نوشت که لوئیس هنگام اختفای بوش و چینی پس از حادثه
برخورد هواپیما با مرکز اقتصاد جهانی همراه آن دو بود و در همین مدت بود که
لوئیس موضوع اشغال عراق و اهداف نهفته در پس آن و توجیهات این اشغال را در
قالب مقولاتی چون "جنگ تمدنها" و "تروریسم اسلامی" برای آنها مطرح کرد.
*نگرش برنارد لوئیس به اعراب و مسلمانان
در مصاحبهای که یکی از خبرگزاریها در تاریخ 20/5/2005 با لوئیس انجام
داد، وی گفت: اعراب و مسلمانان قومی فاسد هستند که دیگران را نیز فاسد کرده
به تباهی میکشانند، نمیتوانی آنها را متمدن کنی و اگر آنها را به حال
خود رها کنی دنیا را با امواج تروریسم بشری خود که تمدنها را نابود میکند
و از بین میبرد، غافلگیر میکنند، و جوامع بشری را تباه میسازند، به
همین دلیل تنها راه حل مسالمتآمیز برای برخورد با آنها اشغال مجدد
کشورهای ایشان و استعمار سرزمینهایشان و از بین بردن فرهنگ مذهبی و
اجتماعی آنهاست و درصورتی که آمریکا بخواهد چنین نقشی را ایفا کند، باید از
تجربه انگلیس و فرانسه در استعمار منطقه استفاده کند تا از تکرار اشتباهات
این دو کشور جلوگیری کند.
وی در ادامه این مصاحبه تاکید میکند که تقسیم جهان اسلام و عرب به مناطق
مجزا و منفک طایفهای و عشیرهای امری ضروری است و در این میان نیازی به
مراعات احساسات و مشاعر یا واکنش آنها نیست، شعار آمریکا در این عرصه باید
این باشد که یا آنها را به قید و بند خویش درآوریم و برآنها حاکم شویم یا
اینکه آنها را به حال خود رها کنیم یا تمدن ما را تباه کنند و به نابودی
بکشانند.
*تشویق به اشغال جهان عرب و اسلام
لوئیس با اشاره به اینکه مانعی برسر راه تصرف و اشغال مناطق عربی و اسلامی
نمیبیند، میگوید: از آن جهت که ما درصدد متمدن کردن اعراب و مسلمانان
هستیم و از این جهت که خواهان استقرار و تثیبت آزادی و دمکراسی در
کشورهایشان هستیم، بنابرانی باید استعمار این کشورها را بازگرداندیم و از
این حیث هیچ مانعی در این نمیبینم که آمریکا رهبران اسلامگرای این کشورها
را تحت فشار بگذارد تا ملتهای آنها را از قید و بند اسلام و معتقدات فاسد
آن نجات دهند، به همین منظور باید حلقه فشار براین ملتها را تا جای ممکن
تنگ کرد و آنها را در محاصره قرار داد و از اختلاف نظرها و تعارضات موجود
در این کشورها و تعصبات قبیلهای و طایفهای موجود در آنها پیش از اشغال
این کشورها نهایت بهرهبرداری را کرد.
*انتقاد از عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان
لوئیس همچنین با انتقاد از راهحلهای مسالمتآمیز ارائه شده برای نزاع
اعراب-اسرائیل در منطقه خاورمیانه و عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان
گفت: این عقبنشینی بسیار زود و بدون تامل در عواقب و پیامدهای آن صورت
گرفت، به همین دلیل امری توجیه ناپذیر است، اسرائیل در واقع خط مقدم تمدن
غرب در منطقه است که در برابر کینه و نفرت دروغین اسلام در برابر اروپا و
آمریکا ایستادگی و مقاومت میکند، به همین دلیل کشورهای غربی باید از
اسرائیل در برابر این خطر حمایت کنند و خود نیز در برابر این خطر بدون هیچ
کوتاهی و قصوری ایستادگی کنند و در این میان نیازی نیست که افکار عمومی
جامعه بین المللی را در نظر بگیریم.
*کنفرانس آناپولیس و برنارد لوئیس
و هنگامیکه آمریکا در سال 2007 خواستار برگزاری کنفرانس آناپولیس شد،
برنارد لوئیس در روزنامه وال استریت ژورنال نوشت: نباید به این کنفرانس و
نتایج حاصل از آن بیش از یک تاکتیک موقت که نهایتا درصدد تقویت ائتلاف ضد
ایرانی و تسهیل تفکیک و تجریه کشورهای عربی و اسلامی و واداشتن ترکها و
اعراب و فلسطینیها و ایرانیها به افتادن به جان هم و کشتن همدیگر بسان
آنچه که ایالات متحده با سرخپوستان آمریکا انجام داد، نگاه کنیم.
*طرح برنارد لوئیس برای تجزیه و تفکیک جهان اسلام و عرب که سیاست آمریکا در سالهای آینده را تشکیل داد
1- در سال 1980 و هنگامی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جریان بود،
برژینسکی، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا گفت: مشکل اصلی و مهمی که آمریکا در
حال حاضر با آن مواجه است، این است که نمیداند چگونه میتوان جنگ دیگری در
خلیج فارس به راه انداخت که در حاشیه و پیرامون جنگ عراق با ایران قرار
داشته باشد تا به این وسیله آمریکا بتواند قرارداد "سایکس پیکو" را اصلاح و
تعدیل کند.
2- به دنبال این اظهارات و به دستور وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، برنارد
لوئیس مامور شد تا طرح مشهور خود را درباره از بین بردن وحدت قانونی مجموعه
کشورهای اسلامی و عربی وضع کند و دراین میان موظف شد، برای هریک از این
کشورهای اسلامی و عربی طرح مجزا و مشخصی را وضع کند که کشورهایی چون عراق و
سوریه و لبنان و مصر وسودان و ایران و ترکیه و افغانستان و پاکستان و
عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا را دربرمیگرفت و با
الهام گرفتن از سخنان برژینسکی وی اقدام به تهیه طرحها و برنامههای
تفکیک و تجزیه کشورهای اسلامی کرد.
این درحالی است که پس از برژینسکی در این دوره جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق
آمریکا نیز خواستن برافروختن جنگ دومی در خاورمیانه و مشخصا منطقه خلیج
فارس شد تا به واسطه آن آمریکا این امکان را بیابد که بندهای معاهده سایکس
پیکو را اصلاح و آن را بگونهای تنظیم کند که با منافع آمریکا در منطقه
همخوانی داشته باشد.
3- در سال 1983 کنگره آمریکا با برگزاری نشستی سری با برنارد لوئیس موافقت
کرد و در این نشست بود که کنگره طرح لوئیس را تصویب کرد و دستور داد، این
طرح در پروندهای سیاست استراتژیک آمریکا برای سالهای آینده گنجانده شود.
*مشروح طرح صهیونیستی-آمریکایی تجزیه و تفکیک جهان اسلام و عرب:
مصر
براساس این طرح کشور مصر به 4 کشور کوچک تقسیم میشود:
1- سیناء وشرق دلتا که "تحت نفوذ و کنترل یهود" خواهد بود تا گامی برای تحقق رویای از نیل تا فرات رژیم صهیونیستی برداشته شود.
2- کشور مسیحی به پایتختی اسکندریه؛ این از جنوب با بنی سویف تا جنوب اسیوط
و از غرب تا فیوم کشیده شده وحتی ممکن است خود شهر فیوم را نیز شامل شود.
این کشور در امتداد خط بیابانی با گذر از دشت نطرون ادامه مییابد تا این
منطقه را به اسکندریه مرتبط کند.
3- کشور نوبه: که با پیوستن اراضی شمال سودان به آن به پایتختی شهر "أسوان"
تشکیل میشود. کشور از نوبه صعید مصر تا شمال سودان را دربرگرفته تا کشور
نوبه در منطقه صحراى بزرگ را تشکیل دهد و با کشور بربرها که از جنوب مغرب
تا دریای سرخ تشکیل خواهد شد،همجوار شود.
4- مصر اسلامی به پایتختی قاهره که در واقع از بازمانده مصر تشکیل میشود و البته تحت نفوذ و سیطره اسرائیل خواهد بود.
سودان
بنابر طرح ارائه شده توسط برنارد لوئیس سودان نیز بسان مصر باید به 4 کشور کوچک تقسیم شود.
1- کشور نوبه که در واقع تکمیل کننده دولت نوبه مصر به پایتختی شهر أسوان است و اراضی سودان به این کشور ملحق میشوند.
2- کشور اسلامی سودان در شمال.
3- کشور مسیحی جنوب سودان که جدایی خود را با برگزاری همهپرسی دروغینی
اعلام خواهد کرد (و در عمل نیز ملاحظه کردیم که براساس این طرح کشور سودان
جنوبی پس از برگزاری همهپرسی با جدایی از سودان در 9 ژوئیه 2011 تشکیل
شد).
4- کشور دارفور که توطئهها برای جدا کردن آن از سودان بویژ پس از جدایی
جنوب سودان تشدید شده است، درحالیکه یابد توجه داشت منطقه دارفور منطقهای
غنی و سرشار از اورانیوم و طلا و نفت است.
کشورهای شمال آفریقا
تجزیه لیبی، الجزایر و مغرب با هدف تشکیل:
1- کشور بربر که در امتداد کشور نوبه مصر و سودان خواهد بود.
2- کشور پولیساریو.
3- و مابقی اراضی برجای مانده همان کشورهای کوچک شده مغرب و الجزایر و تونس و لیبی را دربرخواهد گرفت.
شبه جزیره عربستان و خلیج فارس
محو کویت و قطر و بحرین و پادشاهی عمان و یمن و امارات متحده عربی از نقشه
بگونهای که شبه جزیره عربستان و خلیج فارس تنها سه کشور را دربرگیرد:
1- کشور شیعی احساء که کویت و امارات و قطر و عمان و بحرین را دربرمیگیرد.
2- کشور سنی نجد .
3- کشور سنی حجاز.
عراق
تجزیه عراق براساس پایهها و اصول عرقی و نژادی و مذهبی و دینی بشکلی که در
سوریه عهد عثمانی بوقوع پیوست، صورت میگیرد و از تجزیه این کشور 3 کشور
کوچک تشکیل خواهد شد.
1- کشور شیعی در جنوب که حوالی بصره تشکیل میشود.
2- کشور سنی در مرکز عراق که حوالی بغداد تشکیل میشود.
3- کشور کردستان در شمال و شمال شرقی عراق که حوالی شهر کردنشین موصل تشکیل
میشود و بخشهایی از مناطق کرد نشین ایران و سوریه و ترکیه و اتحاد شوروی
سابق را دربرمیگیرد.
توجه به یک نکته اساسی
در اینجا لازم است، به یک نکته مهم اشاره کرد، مجلس سنای آمریکا در
29/9/2007 به شرطی با عقبنشینی نیروهای آمریکایی از عراق موافقت کرد که
بغداد با تشکیل سه کشور که در سطور بالا به آنها اشاره شد، موافقت کند و از
مسعود بارزانی خواست برای تعیین سرنوشت منطقه کردستان به پایتختی شهر
نفتخیز کرکوک در این منطقه همه پرسی برگزار کند و معروف است که فرمان
پریمر و متحدانش در عراق خواستار تشکیل ایالتهایی خودمختار در عراق
برپایهای طایفهای بودند که سه ایالت شیعیان در جنوب و سنیها در مرکز و
کردها در شمال را دربرمیگیرد.
سوریه
براساس طرح تفکیک لوئیس سوریه نیز باید برپایه اصول و مبادی مذهبی و عرقی و نژادی به 4 کشور کوچک تقسیم شود.
1- کشور علوی شیعیان در امتداد سواحل.
2- کشور سنیها در منطقة حلب.
3- کشور سنیها در دمشق.
4- کشور دروزیها در جولان و لبنان ( این کشور از اراضی جنوب سوریه و شرق اردن و اراضی لبنان تشکیل میشود).
لبنان
بر پایه طرح تقسیم جهان اسلام و عرب برنارد لوئیس از تقسیم لبنان 8 کشور کوچک نژادی و مذهبی به شرح زیر بدست میآید:
1- کشورسنی درشمال به پایتختی طرابلس.
2- کشور مارونی در شمال به پایتختی جونیه.
3- کشور علوی دشت بقاع به پایتختی بعلبک که تحت نفوذ سوریه شرق لبنان قرار خواهد داشت.
4- کشور بین المللی بیروت.
5- کشور فلسطینی اطراف صیدا تا رود لیتانی که سازمان آزادیبخش فلسطین بر آن حاکم خواهد بود.
6- کشور کتائبیها در جنوب که مسیحیان و یک و نیم میلیون نفر از شیعیان لبنان را دربرمیگیرد.
7- کشور دروزیها که از بخشهایی از اراضی لبنان و سوریه و فلسطینی اشغالی تشکیل خواهد شد.
8- کشور مسیحی که تحت نفوذ اسرائیل خواهد بود.
ایران و پاکستان و افغانستان
این سه کشور باید به 10 کشور کوچک و تضعیف شده نژادی تقسیم شود:
1- کردستان.
2- آذربایجان.
3- ترکستان.
4- عربستان.
5- ایرانستان (از مابقی ایران پس از تقسیم تشکیل خواهد شد).
6- بوخونستان.
7- بلوچستان.
8- افغانستان (از ما بقی افغانستان پس از تقسیم تشکیل خواهد شد).
9- پاکستان (از ما بقی پاکستان پس از تقسیم تشکیل خواهد شد).
10- کشمیر.
ترکیه
جدا کردن بخشی از اراضی آن و الحاق آن به کشور کردستان عراق.
اردن
محو اردن و اعطای آن به تشکیلات خودگردان فلسطینی.
فلسطین
محو کامل این کشور و ملت فلسطین ( به نقشه اسرائیل بزرگ نگاه کنید).
یمن
محو کامل موجودیت کشور یمن چه شمال و چه جنوب و الحاق آن به کشور حجاز.
اگرچه بنظر می رسد بیداری اسلامی بتواند مانعی برای این طرح استعماری باشد
اما مصادره این انقلابها می تواند راه را برای آینده طرح آمریکا و اسراییل
فراهم کند.