بنیصدر: هاشمی درست میگوید!
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در سودای کسب قدرت است. اینکه این قدرت را چگونه به دست بیاورد؛ محل دغدغه است برای وی. با این حال هاشمی برای اثرگذاری در انتخابات آتی ریاستجمهوری اهتمام ویژهای دارد.
البته به اعتقاد برخی تحلیلگران سیاسی، اینبار ارزیابی و تحلیل کنشگری آقای هاشمی بسیار متفاوت از گذشته است. رفتار هاشمیرفسنجانی در قبال فتنه 88 باعث مخدوش شدن ماهیت انقلابی او شد و اینبار مواضع عجیب او در قبال مسائل داخلی و خارجی، از پوست اندازی عقیدتی این عنصر باسابقه سیاسی حکایت دارد.
تغییر مرز باورهای عقیدتی و سیاسی هاشمی چنان است که او را در همجواری دشمنان دیروزش قرار داده است. شاید بزرگترین داعیه سیاسی هاشمیرفسنجانی «بنیصدر ستیزی» او باشد. او در آستانه انتخابات 88 نیز محمود احمدینژاد را با بنیصدر مقایسه کرد و این روزها مدعی درستی پیشگویی خود در قبال احمدینژاد است و با این ادعا سودای بازگشت مجدد به قدرت را دارد. فارغ از درستی یا نادرستی این ادعا و بدون اشاره به اظهارات وزیر اطلاعات مبنی بر عاملیت هاشمی در فتنه 88، در ادامه، اظهارات اخیر ابوالحسن بنیصدر در قبال وضع سیاسی کشور و اشتراکات دیدگاه او با هاشمیرفسنجانی آورده میشود تا گزاره «بنیصدر ستیزی» آقای هاشمی بیشتر محل تامل و مداقه باشد.
قبل از ورود به اظهارات بنیصدر، این نکته مد نظر قرار گیرد که اکنون در ایران بسیاری تحلیلگران معتقدند جریان
فتنه 88 چه با کاندیداتوری هاشمی و چه با فعالیت ویژه او در انتخابات،
دنبال یک غائله سیاسی – اجتماعی دیگر است. به عبارتی نشانههای زیادی از
عوامل این جریان مشاهده میشود که حاکی از برنامهریزی آنها برای تکرار
حوادث 88 و شاید اینبار در مقیاسی وسیعتر باشد. با این پیش فرض به
اظهارات بنیصدر توجه کنید.
ابوالحسن بنیصدر درباره یک «غائله» دیگر در ایران به بهانه «خاتمی یا
یک نفر دیگر» و «آوردن مردم به خیابان» اظهارنظر کرده است. وی با تاکید بر
ایجاد یک غائله انتخاباتی، وضع فعلی کشور را بغرنج دانسته و برای این ادعای
خود به اظهارات هاشمیرفسنجانی استناد کرده است. بنیصدر در اینباره
میگوید: شما در ایران با وضعیتی مواجه هستید که آقای هاشمیرفسنجانی به
درستی میگوید«این رژیم در بنبست است.»
ابوالحسن بنیصدر در ادامه، نسخهای متفاوت ارائه میدهد. به اعتقاد او
به جای حضور در انتخابات به بهانه خاتمی یا ... و سپس اعتراضات خیابانی به
بهانه تقلب، باید انتخابات تحریم شود؛ آنگاه اعتراضات خیابانی پس از
انتخابات کلید بخورد. بنیصدر برای توجیه این استدلال خود، اظهارات خاتمی
را مبنی به تقیدش به ولایتفقیه یادآوری میکند و میگوید نمیتوان به
بهانه کسی که صراحتا میگوید معتقد به ولایتفقیه است، به خیابانها آمد:
«اول از همه، خود آقای خاتمی، آب پاکی را روی دست شما ریخت چون دو، سه روز
قبل اعلام کرد: «من معتقد به ولایتفقیه هستم، اگر هم بیایم در این محدوده
میآیم.» شما میگویید اگر بیاید و... در حالی که او از همین اول میگوید
این اگر تحقق ندارد!»
وی بلافاصله هاشمی را هم مثال میزند. به عبارتی وی هاشمی را دقیقا در
همان پروسه تجمعات خیابانی تعریف کرده و در ردیف خاتمی به عنوان بهانههای
آشوب دانسته است. با این حال او معتقد است هاشمی نیز نمیتواند کاندیدا
شود. بنیصدر در اینباره میگوید:
آقای هاشمیرفسنجانی هم که گفت «آمدن من فایدهای ندارد، برای اینکه بن بست است.»
هاشمی در پازل بنیصدر که خاتمی و هاشمی را همردیف یکدیگر برای تکمیل پازل پروسه
انتخابات 92 و ایجاد یک غائله دیگر میداند؛ نسخهای متفاوت ارائه میدهد.
بنیصدر معتقد است به جای حضور پای صندوقهای رای به بهانه خاتمی یا هاشمی،
باید انتخابات تحریم شود؛ آنگاه به بهانه تحریم؛ غائله 92 با حضور در
خیابانها کلید بخورد. بنیصدر در اینباره میگوید: «تحریم فعال» کاری است
که شما مردم ایران میتوانید انجام دهید تا بنبست گشوده شود ...».
چرا بنیصدر معتقد است هاشمیرفسنجانی قطعهای از پازل طراحی شده 92
برای ایجاد غائله علیه نظام است؟ قطعا انگاره تغییر مواضع بنیصدر،
غیرواقعی و به دور از واقعیت است. آنچه به وضوح قابل رویت است؛ تغییرات
اساسی در باورها و رفتار سیاسی هاشمیرفسنجانی است. هاشمی اگر زمانی ورژن
2005 را تکامل یافته یک انقلابی تلقی میکرد اما این روزها در قاعده هاشمی
2013 هم نمیگنجد و در برخی ارزیابیها پیرامون رفتار مخالفان انقلاب،
قطعهای به نام وی در نظر گرفته میشود. باید درباره این موضوع بحث شود؛
چرا کسی که خود را معتمد امام خمینی(ره) میداند، ابایی ندارد از بیان این
جمله که «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم»! تخریب وجهه مقاومت بویژه سوریه در
افکار عمومی بر اساس چه مصلحتی برای نظام و انقلاب صورت میگیرد؟ این موضوع
را در کنار قرابت مواضع داخلی هاشمی با عناصر ضد انقلاب هم که قرار دهیم؛
این سوال جدیتر خواهد شد.
به عنوان مثال فرزند شاه مخلوع در تازهترین مواضع خود در قبال ایران،
ضمن تاکید بر «سازماندهی کارزاری برای نافرمانی مدنی» اعلام کرده است: «ما
دنبال یک انتخابات آزاد در ایران هستیم»! اگرچه فرزند شاه مخلوع قابلیت
بروز سیاسی ندارد اما با استناد به همین اظهارات صریح میتوان دریافت یک
دستور کار بسیار ویژه در قبال انتخابات آتی طراحی شده است؛ دستوری کاری که
حتی فرزند شاه مخلوع هم در جریان آن قرار دارد.
تغییر با هاشمی در این موضوع تردید وجود ندارد که یک جریان قدرتمند در ایالات متحده
آمریکا نسبت به کاندیداتوری حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، امیدوار
است. آقای هاشمی اخیرا مواضعی اتخاذ کرده که گمانه همکاری داخلی و خارجی
در قبال انتخابات آتی را تقویت کرده است. رئوس بسیاری را میتوان نشان داد
تا گمانه مزبور را در قالب یک طراحی انتخاباتی ترسیم کند.
از «روایتهای مشکوک» درباره مشروعیت حکومت اسلامی تا «آدرسهای خیابانی» یک خط سیر معنادار را رونمایی میکند. با این حال یک رفتار آقای هاشمی بسیار برجستهتر از سایر وجوه رفتار انتخاباتی او به چشم میخورد و آن برخی آدرسهای خطرناک در حوزه سیاست خارجی است. درست زمانی که موضوع کمکهای تسلیحاتی آمریکا به معارضان سوری مطرح و به مراحل نهایی تصمیمگیری رسیده، ناگهان آقای هاشمی از تهران اعلام میکند که ایران با اسرائیل سر جنگ ندارد! و نه تنها به این بسنده نمیکند که در اظهارنظری بیسابقه، حمایت حافظ اسد از ایران در جنگ تحمیلی را نوعی کاسبی القا میکند!
چرا؟ در شرایطی که حفظ امنیت تلآویو مهمترین مانع برای دخالت نظامی مستقیم آمریکا و متحدانش در سوریه است؛ چه ضرورتی دارد از ایران پیامی ارسال شود که صریحترین مفهوم آن افزایش ضریب امنیت رژیم صهیونیستی است؟ «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم» نه تنها میتواند موجب تضعیف بازوان مقاومت اسلامی در منطقه شود، بلکه موجب جزم شدن عزم دشمنان مقاومت در جبهه سوریه میشود. غرب برنامه ویژهای برای انتخابات آتی ایران دارد. تاخیر در مذاکرات هستهای و اذعان آنان به برگزاری ادامه مذاکرات پس از انتخابات ایران هم نشاندهنده تمرکز بر انتخابات آتی ریاستجمهوری ایران است. آنان صراحتا خواستار تغییر در مواضع ایران بویژه در حوزه سیاست خارجی هستند. هاشمی هم هفته گذشته یکی از اهداف انتخاباتی خود را تغییر در مواضع خارجی اعلام کرده بود.
با سلام چون جایی واسه نظر گذاشتن راجع به سردر سایت نذاشته بودید اینجا نیاز دیدم که یه نکته ای رو عرض کنم با توجه به مستندات و منابع که الان خاطرم نیست بیش از 50 نفر از 313 نفر یار امام زمان "زن" هستند که کلا این 313نفر همگی سران دولت کریمه امام عصر عجل الله فرجه میباشند لطفا تصحیح بفرمایید اگه منابع رو دیدم دقیقا ،بعد براتون میذارم ببینید
سلام
منظورتون لوگوی سایته ؟
لوگو چه اشکالی داره که ایراد می بینید؟