مروریبر اظهارات قابلتامل(!)کاندیداهای انتخابات درباره سیاستخارجه
خبرنامه دانشجویان ایران: در حالی که نامزد های انتخابات ریاست جمهوری برای بیان دیدگاههای خود به طور فشرده در نشست های خبری و مراسمات مختلف دانشگاهی و ... حضور پیدا می کنند، در این میان بخش سیاست خارجه اظهارات و انتقادات کاندیدا ها نسبت به سیاست خارجه کشور که از منظر مقام معظم رهبری یکی از نقاط قوت دولت نهم و دهم است ذهن مخاطبان را بیشتر به خود مشغول می کند.
وی گفته است: طبیعی است که لحن صحبت در افزایش یا کاهش تحریمها تاثیرگذار است و قطعا عدم دقت در این زمینه صدمات بسیاری را متوجه مردم میکند که میتواند ناشی از سخنان سنجیده و یا نسنجیده مسئولان دولتی باشد. برخی با شعار سیاست خارجی تخاصمی جایگاه خود را با جایگاه رهبری اشتباه میگیرند، تلاش میکنیم به دنیا رهنمود بدهیم و به فکر انجام وظیفه خودمان نیستیم و نتیجه این میشود که میبینیم، این عملکرد مورد انتقاد ماست.
حسن روحانی چهره ای که این روزها برخی وی را هاشمی 2013 گفته اند نیز معتقد است: این که دنیا علیه ما توطئه و گام به گام عملیات انجام دهد و در مقابل ما شعار دهیم سیاست خارجی نیست، اسم آن را من میگذارم سیاست خارجی بیهدف، شعاری و انفعالی.
مصطفی پورمحمدی نیز گفته است: باید از ماجراجویی بپرهیزیم و الکی هزینه ها را بالا نبریم. ما باید مقتدرانه سر مواضع خود بایستیم با برنامه ریزی، طراحی، توان داخلی، تدبیر و چانه زنی دیپلماتیک. ما به آمریکا که برسیم همه اش بحث آرمانی نیست بله آمریکا ظلم کرده به کشورهایی و ما باید جلوی استکبار بایستیم و اینجا بحث آرمانی است... بنده معتقدم لزومی ندارد ما همیشه با آمریکا در حال جنگ و جدال باشیم. ما این ظرفیت را داریم که تامین منافع خود را با آمریکا جلو ببریم که این امر نیازمند هوشمندی و تدبیر است.
علی اکبر ولایتی نیز اخیرا سخنان قابل تاملی مطرح کرده است: رابطه بین کشورها رابطه بین آدمها است و اگر ما با زبانی که دنیا میفهمد حرف نزنیم نه آنها زبان ما را متوجه خواهند شد و نه ما زبان آنها را میفهمیم. زبان بینالمللی زبان خاص خود را دارد.این چه وضعی است که در سیاست خارجی داریم؟ در مسأله هستهای نیازی به تنش با برخی کشورها نبود و با رویکردی مسالمتآمیز میتوانستیم در مسأله هستهای در جایگاه بهتری بنشینیم و مسأله هسته ای ایران را حل کنیم.
سخن وی آنجایی جالب می شود که وی گفته است: برنامه هستهای قابل حل است بدون اینکه ما فناوری هستهای را از دست بدهیم؛ میتوان تحریمها را با وجود داشتن برنامه هستهای صلحآمیز حل کرد.
از سوی دیگر محمد باقر قالیباف گفته است: دستگاه سیاست خارجی ایران در برخی مقاطع میل به سوی تقویت آرمانگرایی بدون توجه به ملاحظات و محدویت های ژئوپلتیکی داشته است و به دام شعارگرایی و اصالت دادن به تخاصم شده است. اینکه یک وقتی می آییم و یک شعارهای تندی می دهیم، یعنی فقط روحیه تقابلی و در اوج شعارزدگی دنبال می کنیم؛ نمونه های آن را ما در سفرهای اولی که به نیویورک اتفاق افتاد، می بینیم. نتیجه آن چه شد؟ مثلا قضیه هولوکاست ما را به کجا رساند؟ ما هیچ گاه با یهود مخالف نبودیم، یک دین است. سخنان جنجالی ولی کم فایده و رفتارهای شعاری و نمایشی به ما ضربه زد و موضع برحق ما را تضعیف کرد.
حدادعادل نیز در این باره گفت: «موافق طرح این موضوع بهگونهای که آقای احمدینژاد مطرح کرد، نبودم، چون ما از انکار هولوکاست سودی نبردیم». ابوترابیفرد هم گفت: «طرح مباحث و مفاهیم اینچنینی سودی برای بدنه انقلاب ندارد و کاری نسنجیده به نظر میرسد»
این مواضع اما از آن جهت قابل تامل است که به نظر می رسد ادبیات مشترکی میان چهره های فوق در نقد سیاست خارجه دیده می شود. سخنانی که در برخی موارد متناقض می نمایاند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیئت
دولت 2 شهریور 91 می فرمایند:بعضىها در روزنامه، در سایت، در تریبونهاى
گوناگون مطالبى منتشر میکنند؛ اینکه چرا ما در دنیا دشمنتراشى کردیم که
اینقدر با ما دشمنى کنند! به نظر من اینها حرفبافى است. آنچه که گفته
میشود، متکى به یک تحلیل درست نیست... نه، دشمنىها خیلى طبیعى است. وقتى
که امام بزرگوار بود، دشمنىها زیاد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه
مواضع ما ضعیفتر شود و عقبنشینى کنیم، آنها طبعاً چهرهشان بظاهر
متبسمتر میشود. البته جلو مىآیند. یعنى چهره را متبسم میکنند، براى
اینکه بتوانند جلو بیایند، مناطق را تصرف کنند و ما را از پیشرفت هدفهامان
باز بدارند. هرچه ما در حرکت خودمان جدىتر و مصممتر باشیم، آنها ناراحت
میشوند و چهرهشان عبوس میشود