آنان که سید شهید را می شناسند می دانند که او عاشقی ذوالفنون بود و در بسیاری از عرصه ها صاحب اندیشه و سخن ، از عرصه دفاع مقدس با مستندهای ماندگار " روایت فتح " تا عرصه سازندگی با مستند " بشاگرد" تا عرصه شناخت غرب و تمدن افسون کننده اش با کتابها و نقدهای تخصصی و دقیق و تا عرصه عرفان و شعر و ... و تا عرصه مهدویت و ظهور.
بشارتهای بی نظیر ، عمیق ، پرمحتوا و همه جانبه سید شهیدان اهل قلم در بیش از دو دهه قبل که هیبت فراگیر استکبار و هیمنه و جذابیتهای تمدن غرب ، ذهن و دل بسیاری از شبه متفکران و اندیشمندان ما را در برگرفته و افسون کرده بود ، آنچنان عجیب و دور از انتظار است که برای درک این شگفتی کافیست در این روزهای پرغوغای جهان و در حال و روز خودمان اندکی تامل کنیم که هنوز که هنوز است چگونه می شود بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان ما حتی پس از تحقق بسیاری از تحولات بزرگ پیش بینی شده در متون اسلامی و وقایع بشارت بخش در رویارویی جبهه حق و باطل در درک آنچه در حال وقوع است ناتوان بوده و بنای بر انکار یا سکوت گذاشته اند.
آری سیدمرتضی آن روزها در خشت خام آن می دید که این روزها بسیاری حتی در آینه هم توان دیدنش را ندارند و آن را به کنایه و استهزاء به تمسخر می گیرند و گلایه می کنند که چرا برخی ها مکرراً از زوال تمدن غرب و فروپاشی جبهه باطل می گویند و چرا هر روز بشارتهایی می دهند که قابل اتکا و اعتماد نیستند و چرا برای انتظار ظهور به شعر و داستان و خواب بسنده نمی کنند و آن را به وقایع ملموس منطقه و جهان گره زده اند و چرا برای مقام ها ایجاد تقدس می کنند و به آنها عشق می ورزند و چرا این قدر به مسئله مهدویت و ظهور پیله کرده اند گویی کاری جز آن ندارند و چرا ....
و چه خوب شد سیدمرتضی از فکه به آسمان پرکشید تا امروز در رسانه ها و تریبونهای ظاهربینان محاکمه نشود که چرا پا را در عرصه مهدویت از گلیم خود درازتر کرده است و در حوزه ای که تخصص و سواد آنچنانی ندارد وارد شده و چرا هنوز که هنوز است بعد از گذشت دو دهه بشارتهایش (به زعم اینان) محقق نشده و چرا جامعه را به یاس و ناامیدی کشانده و چرا زمینه ساز بابیت و بهاییت شده و هزاران هزار چرای عجیب و غریب دیگر ...
ولی چرا سید مرتضی محاکمه شد که چرا دست از سر جنگ برنمی دارید و چرا نمی گذارید ما در سیر به سوی تمدن غرب سرعت بگیریم و چرا نمی گذارید جامعه و جوانان شاد و آزاد باشند و چرا هنوز نگاهتان به جنوب است و چرا چفیه را کنار نمی گذارید و چرا ریش هایتان را بروز نمی کنید و چرا ...
و اینگونه بود که سیدمرتضی با نگاه آسمانی اش بایکوت شد ، حتی در میان دوستان نزدیکش و کسی برایش نماند جز دوستان قدیمی اش در کربلای فکه.
و تنها بوسه وصی امام عشق در بدرقه سیدمرتضی بود که غربتش را شکست و مهر تاییدی بر افق دید درخشان سید مرتضی و بشارتهای کم نظیرش نشاند.
و اینک جهان شاهد است که با گذشت دو دهه از شهادت آوینی چگونه یک به یک پیش بینی های او محقق می گردد ، چگونه استکبار با سرعت و شدت در سراشیبی سقوط و اضمحلال قرار گرفته و جبهه حق در حال قدرت گیری و پیشروی می باشد ، چگونه موج اسلامی خواهی نه تنها خاورمیانه که سراسر جهان را درنوردیده و مستضعفان و محرومان عالم از اروپا تا آمریکا با پی بردن به چهره زشت مدعیان دروغین جهانی برای قیام تاریخی خود مهیا شده اند.
آری سید مرتضای عزیز ، امروز سفیانیان شورش بزرگ خود در شام را آغاز کرده اند و منتظر رهبری خونخوار هستند ، اسلام آمریکایی که می گفتی آخرین جنگ ما به مثابه سپاه عدالت با آنان خواهد بود نه تنها در شام و عراق فتوا به تخریب مزار مبارک اهل بیت(ع) داده اند که در ایران اسلامی نیز برای سیطره مجدد خود بر پایگاه بزرگ یاران موعود صف آرایی کرده و تمام اندوخته های اقتصادی سیاسی و مذهبی خود را به میدان آورده اند ، رایحه ظهور نه تنها در سرزمین منتظران که در جای جای سرزمین های اسلامی به مشام می رسد و دلهای بی قرار و شیفته حق را از منامه تا صنعا و از دمشق تا بیروت و از عراق تا مصر به صحنه حضور کشانده است ، براستی که اینک هیبت آنکه خواهد آمد همه قلبها را فراگرفته است و همه را در انتظار خبری بزرگ لحظه به لحظه شماری واداشته است ، خبری که خمینی کبیر منادی اش بود و شهدا برای تحققش لبیک گفتند و تو از دهها سال قبل بشارتش را می دادی و اینک حتی دشمنان به نزدیک بودنش یقین کرده اند اما چه می توان گفت در وصف به خواب رفتگانی که در رویاهای خود غرقند و از درک تحقق این حقیقت آشکار عاجز.
اما چه غم که چون خورشید ، انکار منکران و جد و جهد دشمنان تاثیر چندانی در طلوع نخواهد داشت
مهدی جان ، جهان در انتظار توست.
...................
گوش جان می سپاریم به نوای ملکوتی سیدشهیدان اهل قلم تا برایمان از نزدیکی ظهور بگوید و از آمدن موعود امم و بهار انسان بشارت دهد :
قرنهاست زمین انتظار مردانی اینچنین را میکشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه ساز ظهور باشند…آن مردان آمدند و رفتند، فقط من و تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم…
شهدا، اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا علیه السلام هستند پیام آنها عشق و اطاعت است و وفاداری.
با بهاران روزی نو میرسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو. اکنون که جهان و جهانیان مرده اند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد؟ ویحی الارض بعد موتها…
دنیا وارونه است و دیوانه ها و قداره بندها بر آن حاکمیت دارند، اما چه غم که صالحین و مستضعفین وارث زمین خواهند بود و طلیعه آن هم اکنون ظهور یافته است.
ایران منشاء حرکت نوین تاریخ و خاستگاه فرهنگ نوینی است که دنیای تاریک را سراسر در برخواهد گرفت.
امروز بعد از یازده قرن که از تولد آخرین حجتخدا در کره زمین میگذرد.
نشانههاى صدق وعدههاى قرآن و احادیث ظهور بیشترى یافته است، عصر جاهلیت ثانى تاریکترین روزهاى خویش را نیز سپرى کرده و این خود نشانهاى دیگر است مگر نه اینکه فجر صادق هنگامى فرا مىرسد که شب کامل شده باشد؟
رایحه ظهور موعود، دل شیفتگان حق را بىتاب کرده و آنان را به صحنه حضور کشانده است.
اما، مهدى جان! این قرن قرنى است که حق در کره زمین به حاکمیتخواهد رسید آینده در انتظار توست.
در این سالهاى نخستین قرن پانزدهم هجرى قمرى پیشگویى حضرت نبى اکرم(ص)
به تحقق پیوست و قوم سلمان فارسى، ایرانیان، طلیعهدار نهضت آخرالزمانى
اسلام، علم قیام انبیا را بر دوش گرفتند و وجودشان شمسى تازه شد که در
خلاصه ظلمانى جاهلیت ثانى تولد یافت.
در میان بیداردلان سراسر کره ارض هستند بسا دلدادگانى که این عهد تازه را دریافتهاند و به خیل منتظران موعود پیوستهاند.
منتظران موعود اهل مبارزهاند و مىدانند خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل
نفرت از مشرکین و منافقین میسر نخواهد شد اما از آن فراتر اهل ولایت و
اطاعتند و انتظار مىکشند تا فرمان چه در رسد.
بسیجى خود را در
نسبت میان مبدا و معاد مىبیند و انتظار موعود و با این انتظار هویت تاریخى
انسان را باز یافته است و خود را از روزمرگى و غفلت ملازم با آن رهانده.
او آسایش تن را قربانى کمال روح کرده است و خود را نه در روز و ماه و سال و
شهر و کوچه و خیابان که در فاصله میان مبدا و موعود تاریخ باز شناخته است.
چه روزگار شگفتی ! تاریخ آینده کره ارض ، بارور حوادثی بس شگفت است ، حوادثی که مجد و عظمت جهانگیر اسلام را در پی خواهد داشت و این همه را تنها کسی درمی یابد که منتظر است و بوی یار را از فاصله ای نه چندان دور می شنود و هر لحظه انتظار می کشد تا صدای «اناالمهدی» از جانب قبله بلند شود و او را به سوی خویش فرا خواند.
هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد از هم اکنون همه قلبها را فراگرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت.
شب حیات انسان با انقلاب اسلامی در فجر صادق خویش داخل شده است و شایسته است که اکنون منتظر صبح باشیم ، صبح دولت یار.
خلاف آنکه بسیاری می پندارند ، آخرین نبرد ما – به مثابه سپاه عدالت- نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است ، اگرچه این نیز ولو «هزارماه» باشد به یک « شب قدر» فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وارث زمین خواهند شد.
حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نداشتم ، ظهور انقلاب اسلامی – و بهتر بگویم ، بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی(ره)- برای من کافی بود تا باور کنم که عصر تمدن غرب سپری شده است و تا وضع موعود که انتظار اوست ، فاصله چندانی باقی نمانده است.
نتیجه نهایی را باید در سرنوشت موعود جهان جستجو کرد . ما مرده و شما زنده.خواهیم دید که بلاخره چه کسی پیروز خواهد شد و چه کسی زمین را به ارث خواهد برد؟حق یا باطل ،امام حسین علیه السلام یا یزید، حزب الله یا صدام، حضرت امام و یا غرب و شرق، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یا دجال.
ما به وعده های خدا یقین داریم که((ان الارض یرثها عبادی الصالحون))این ماییم که زمین را به ارث خواهیم برد.
امام خمینی (ره) پیامبر تازه ای نبود! با ظهور تاریخی حضرت امام آخرین دوران جاهلیت بشر شکسته شد و او به یکی از اعصار شکوفایی دینی پا گذاشت و اکنون ، بیش از هر زمان دیگری در طول این هزار و چند صد سال ، برای بر پایی حکومت جهانی عدل به دست آخرین حجت آماده است.
اینها سربازان امام زمان عجل الله تعالی فرجه هستند و موعود خویش را باز یافتهاند. اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا به خونخواهی او آمدهاند و همین پیمان است که آنان را در زیر علم صاحبالزمان گرد میآورد، چرا که علم امام زمان نیز علم خونخواهی سیدالشهداست. یا لثارات الحسین _ ای خونخواهان حسین(ع) _ گرد آیید.
تعبیر « دهکده جهانی» نشان می دهد که آخرالزمان عصر ظهور موعود ، فرا رسیده است. چرا که آن تحول عظیم که بشر در انتظار آن است باید همه بشریت را شامل شود که خواهد شد. در این عصر جاهلیت ثانی که بشر در حیثیت کلی وجود خویش از آسمان معنوی هبوط خواهد کرد ، که کرده است . در این عصر است که بشر در حیثیت وجود خویش « توبه» خواهد کرد که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که ام القرای معنوی کره زمین است ، این عصر نیز آغاز شده است و می رود تا همه زمین و همه بشریت را فرا بگیرد.
فروپاشی کامل کمونیسم اگرچه دولت مستعجلی است برای دموکراسی غرب ، اما از میان سیاستمداران آمریکایی نیز هیچ کدام نیستند که این پیروزی را شیرین و بدون اضطراب دریافته باشد. هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد از هم اکنون همه قلبها را فراگرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت.
تحولاتی که این روزها در کره زمین روی می دهد ، نوید عصر دیگری را می دهد که در آن ابوالهول( شیطانی که تحقق تاریخی یافته و حاکمیت خود را بر ترس و وحشت مردمان از قدرت خویش بنا کرده است) از اریکه قدرت به زیر خواهد افتاد و غرب از هم فروخواهد پاشید و تمدنی دیگر نه از شرق و نه از غرب ، که از خاورمیانه برخواهد خواست.
شب حیات انسان با انقلاب اسلامی در فجر صادق خویش داخل شده است و شایسته است که اکنون منتظر صبح باشیم ، صبح دولت یار