قیام مردم یمن چه ارتباطی با خروج "یمانی" در آخرالزمان دارد؟/ حسین بدرالدین الحوثی کیست؟
جنگهای الحوثیها با حکومت دیکتاتور صالح، موج بیداری اسلامی در یمن، عاقبت حکومت عبدالله صالح، نقش عربستان سعودی در حوادث یمن، نقش یمن در حوادث آخرالزمان، پایان دوران انزوای شیعه در یمن و ... از جمله موضوعاتی است که در این گزارش به بررسی آن پرداختهایم.
به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ به دنبال خیزشها و اعتراضات در جنوب غربی
آسیا و شمال آفریقا در سالهای ۲۰۱۰ , ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ که
"بیداری اسلامی" نام گرفت. در کشور یمن نیز اعتراضات گستردهای در بسیاری از شهرهای شمال و
جنوب یمن در اواسط ژانویه ۲۰۱۱ شکل گرفت.
تظاهرکنندگان در ابتدا در برابر طرحهای دولتی به تغییر قانون اساسی یمن،
بیکاری و شرایط اقتصادی و فساد اعتراض داشتند اما خواستههای آنان بلافاصله
شامل درخواست برای استعفای رئیس جمهور علی عبدالله صالح شد که با
مخالفتهای داخلی از نزدیکترین مشاوران خود از سال ۲۰۰۹ مواجهبود. در ۲۷
ژآنویه ۲۰۱۱ تظاهرات بزرگی متشکل از بیش از ۱۶۰۰۰ معترض در صنعا برگزار شد و
بلافاصله پس از آن توکل کرمان، فعال حقوقبشر و سیاستمدار، آن را «روز
خشم» در تاریخ ۳ فوریه نامید.
جغرافیای طبیعی یمن
یمن کشوری عربی در جنوب غربی آسیا و در
جنوب شبه جزیره عربستان واقع در خاورمیانه است و پایتخت آن شهر صنعا است.
یمن ۵۲۷٬۹۶۸ کیلومتر مربع گستردگی دارد؛ این کشور دارای 2 ساحل مهم است،
ساحلی غربی در کرانه دریای سرخ و ساحلی جنوبی در کرانه دریای عرب همچنین
دارای چند جزیره است که مهمترین آنها عبارتند از: جزیره سقطره در دریای
عرب و جزیره حنیش در دریای سرخ.
یمن تا قبل از سال ۱۹۹۰ میلادی 2 کشور
متجاور به نامهای جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک یمن (یمن
جنوبی) بود که در سال ۱۹۹۰ طی پیمانی این 2 کشور با هم متحد شدند و جمهوری
یمن بهوجود آمد؛ اما در سال ۱۹۹۴ جنگ خونینی بین 2 طرف رخ داد، که
سرانجام شمالیها بر جنوبیها چیره شدند و این اتحاد پابرجا ماند.
ساختار جامعه یمن
جامعه یمن طایفهای و قبیلهای است؛
قبایل بزرگ شمال این کشور عبارتند از: خیمه، ارحب، جهم، نهم، مذحج و سنحان و
قبایل بزرگ جنوب عبارتند از: عواذل، یافع فضلی، ضالع، دفینه، ردفان، مکلا و
حامی.
اهمیت استراتژیک یمن در منطقه
یمن یکی از حاصلخیزترین مناطق شبه
جزیره عربی به شمار رفته و به علت دارا بودن موقعیت خاص جغرافیایی و بنادر و
جزایر مهم، در طول تاریخ مورد توجه استعمارگران بوده و صفحات تاریخ این
کشور را حوادث گوناگون پرکرده است. این کشور از لحاظ استراتژیکی دارای
اهمیت ویژهای است زیرا یمن جنوبی در بخش شمال غربی و شمال شرقی
"بابالمندب" قرار گرفته و این تنگه بین دریای سرخ و اقیانوس هند واقع شده
است و نزدیکترین آبراه بین شرق و غرب است. این کشور یکی از نقاط حساس
استراتژیکی مورد نظر شرق و غرب است. یمن با تسلط بر تنگه "بابالمندب" قادر
به کنترل دریای سرخ بوده و حتی میتواند آنجا را با دارا بودن جزیره مهم و
استراتژیکی "بریم" ببندد. این جزیره، تنگه "بابالمندب" را به 2 بخش
آبراه شرقی به نام "بابالاسکندر" و آبراه غربی به نام "میون" تقسیم کرده
است.
علاوه بر جزیره "بریم"، جزیره "زقر" که در
فاصلة 29 کیلومتری یمن قرار دارد، امکان کنترل و مراقبت فعالیتهای دریایی
آن نقطه را میسر میسازد.
جزیره "کمران" نیز از اهمیت استراتژیکی
برخوردار است. جزیره "جبلالطیر" به خاطر اشراف بر آبراه منطقه دارای
اهمیت ویژهای است. جزایر دیگری نیز هستند که دارای اهمیت استراتژیکی
هستند. بهطور کلی با توجه به موقعیت تاکتیکی و استراتژیکی این جزایر
میتوان از آنها برای مقاصد نظامی و جهت کنترل کشتیرانی در دریای سرخ
استفاده کرد.
عوامل دیگری که بر اهمیت این کشور میافزاید عبارتند از:
1-
نزدیکی این کشور به شاخ آفریقا که در نیمه دوم قرن حاضر به علت کشمکشهای
ابرقدرتها در این منطقه بر حساسیت موقعیت آن افزوده است.
2- محاصره
"بابالمندب" از سوی نیروهای ارتش مصر در جنگ 5 روزه سال 1946 یک تجربه
تاریخی برای رژیم اشغالگر قدس بود، لذا امنیت یمن برای آن رژیم دارای اهمیت
حیاتی است.
3- یمن که از قسمت شمال با عربستان دارای مرزهای مشترک است،
امنیت آن برای عربستان سعودی از نظر تولید و صدور نفت دارای اهمیت است و
در طول سالهای 70-1962 حمایت عربستان سعودی از سلطنتطلبان در برابر
جمهوریخواهان که دولت مصر از آنها حمایت میکرد، به علت ترس از نفوذ
مصریها در جنوب و بر هم زدن آرامش منطقه بوده است.
4- دارا بودن سواحل
طولانی در دریای سرخ و دریای عرب و نیز به علت وجود بنادر مهمی مانند عدن،
حدید و فحاء که به اهمیت استراتژیکی یمن میافزاید.
سیاست مذهبی حکومت یمن
قبل از وحدت 2 یمن در 22 مه 1990 یمن
جنوبی یگانه کشور اسلامی بود که خود را رسما مارکسیست مینامید ولی در
اجتماعات کشورهای مسلمان مانند کنفرانس اسلامی شرکت میکرد. پس از وحدت در
سراسر یمن که مذهب رسمی، اسلام اعلام شد، مردم از آزادی مذهب نیز برخوردار
هستند.
جغرافیای سیاسی یمن
در پی آغاز موج بیداری اسلامی،
تظاهرکنندگان در یمن نیز در ابتدا در برابر طرحهای دولتی به تغییر قانون
اساسی یمن، بیکاری و شرایط اقتصادی و فساد اعتراض کردند، اما خواستههای
آنان بلافاصله شامل درخواست برای استعفای رئیس جمهور علی عبدالله صالح، شد
که با مخالفتهای داخلی از نزدیکترین مشاوران خود از سال ۲۰۰۹ مواجهبود.
در ۲۷ ژآنویه ۲۰۱۱ تظاهرات بزرگی متشکل از بیش از ۱۶۰۰۰ معترض در صنعا
برگزار شد و بلافاصله پس از آن توکل کرمان، فعال حقوقبشر و سیاستمدار، آن
را «روز خشم» در تاریخ ۳ فوریه نامید.
در ۳ فوریه علی عبدالله صالح
رئیسجمهور یمن نیز اعلام کرد که در سال ۲۰۱۳ قدرت را پس از ۳۵ سال ترک
خواهد کرد در حالی که در ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ برابر با ۴ ژوئن ۲۰۱۱ علی عبدالله
صالح پس از مجروح شدن با ۵ مقام بلندپایه روانه عربستان شد، اما قدرت را
به عبد ربه منصورالهادی، معاون رئیس جمهوری تحویل داد، که او نیز به مقدار
زیادی سیاستهای صالح را ادامهداد و دستور دستگیری چندین یمنی مرتبط با
حمله محوطه ریاست جمهوری را صادر کرد. صالح در زمان حضورش در عربستان، در
تلویزیون ریاض ظاهر شد و مردم یمن را در ۷ ژوئیه مورد خطاب قرارداد؛ او
مکررا اشاره میکرد که در هر زمانی میتواند برگردد و به حضور در عرصه
سیاسی ادامهدهد.
در روز جمعه ۱۲ اوت ۲۰۱۱ تظاهراتی اعتراضی در یمن
با عنوان جمعهٔ «منصورون» برگزار شد که طی آن تظاهر کنندگان مجدداً پایان
نظام علی عبدالله صالح را خواستار شدند.
در ۱۲ سپتامبر، صالح در حالی که هنوز
در ریاض تحت درمان بود حکمی را صادر کرد و به معاون رئیسجمهور، عبد ربه
منصورالهادی، اختیار داد که با مخالفان وارد مذاکره شده و قرارداد شورای
همکاری خلیج را امضا کند.
در ۲۳ سپتامبر، 3 ماه پس از اقدام به
ترور، صالح ناگهان به یمن بازگشت و از همه انتظارات قبلی سرپیچیکرد.
فشارها بر صالح او را وادار که نهایتاً در ۳ نوامبر طرح شورای همکاری خلیج
را در ریاض امضا کند. وی در این قرارداد موافقت کرد تا از قدرت کنارهگیری
کرده و زمینه را برای انتقال قدرت به معاون ریاست جمهوری فراهم کند. سپس
انتخابات ریاست جمهوری در ۲۱ فوریه ۲۰۱۲ برگزار شد، که در آن هادی (تنها
نامزد ریاست جمهوری)، ۹۹٫۸ درصد از آرا را به دستآورد. هادی در ۲۵ فوریه
در دفتر خود در پارلمان یمن سوگند خورد. در ۲۷ فوریه، صالح از مقام ریاست
جمهوری استعفا داده و قدرت به جانشین او منتقل شد، اگر چه او هنوز به عنوان
رئیس حزب عمومی کنگره مردم دارای نفوذ سیاسی است.
زوایای پنهان در انقلاب یمن
هرچند دولت یمن عملیات نظامی خود را در
شمال یمن و علیه شیعیان حوثی با تأکید بر مشی جداییطلبانه آنها ادامه
میدهد اما واقعیت آن است که این بهانه صحت ندارد.
حوثیها
هیچگاه خواهان جداییطلبی و یا حداقل خود مختاری نبودهاند و بهرغم 5 ماه
نبرد خونین، کماکان خود را به توافقات 2006 دوحه پایبند میدانند.
اکثر رسانههایی که در جریان درگیریهای
الحوثیها در یمن را گزارش میکردند، در تحلیل جنگهای ششگانه ارتش و
چریکهای حوثی دیدگاه دولت مرکزی یمن را بازتاب میدادند و عملا سطوح بحران
مذکور را به نوعی جداییطلبی که ممکن است در هر کشوری با اقوام گوناگون و
متنوع رخ دهد، تقلیل میدادند.
فضای سیاسی یمن بهگونهای بود که دولت
صالح کمترین اعتراض و انتقادی را مجاز نمیشمرد. وجود صدها روزنامهنگار و
فعال سیاسی منتقد در زندانها و بازداشتگاههای پلیس یمن شاهد خوبی برای
تأیید این مدعا بود.
نواحی شیعهنشین جزء عقبماندهترین
نواحی یمن به شمار میروند که دولت صالح هیچ تلاشی برای رشد و توسعه این
نواحی نکرده بود. بیتوجهی صالح به توسعه و عمران نواحی شیعهنشین و
مخصوصا استان صعده و همچنین اعمال محدودیتهای وسیع مذهبی علیه شیعیان
مهمترین دلایل خیزش و نارضایتی شیعیان را در یمن شکل دادند.
درک این مسئله زمانی آسان میشود که بدانیم
داشتن کتابهایی مانند نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و... در یمن به نوعی جرم
و اقدام علیه امنیت ملی تعریف شده بود. اعمال محدودیتها علیه شیعیان به
حدی بود که نزدیک به 2 دهه از هیچ تشکل منسجمی در یمن برخوردار نبودند. در
سالهای میانی دهه 1980 میلادی بود که شیعیان زیدی برای نخستینبار بعد از
سقوط حکومت هزارساله سادات علوی موفق شدند که نخستین تشکل نسبتا منسجم خود
را با محوریت خاندان حوثی بهوجود آورند؛ جنبشی که در دهه 1990 و بعد از
اتحاد 2 یمن رشد و توسعه چشمگیری پیدا کرد و به مهمترین تشکیلات شیعیان در
یمن تبدیل شد.
دشواریها و محرومیتهای فرهنگی شیعیان یمن
با نگاهی به چگونگی زندگی شیعیان یمن،
روشن میشود در زمان حکومت صالح شیعیان در محرومیت کامل بودند و با
دشواریها و چالشهای زیادی دست و پنجه نرم میکردند مانند نداشتن حق
تأسیس مدارس دینی برای شیعیان، آزار و شکنجه و زندانیشدن شیعیان و علمای
شیعی، جلوگیری از برگزاری مراسمی مانند جشن در عید غدیر، توهین به ارزشها
مانند تخریب مساجد و به آتش کشیدن علنی و قانونی کتابهایی مانند
«نهجالبلاغه» و «صحیفه سجادیه» که با هماهنگی دولت یمن و وهابیهای سعودی
انجام میشد.
استان صعده به عنوان کانون درگیریها میان
عربستان و یمن قرار دارد که موقعیت مبارزان شیعه را حساس کرده است. یک
روزنامه اماراتی تحلیل کرد شعارهایی که مبارزان یمنی سر میدهند، یادآور
شعارهای انقلاب اسلامی ایران است.
حسین الحوثی (نخستین رهبر مبارزان
یمن) اصول مذهب زیدیه را بهگونهای تفسیر کرد که توانست قبایل زیدی را
متحد کند. این قبایل در حاشیه شمالی یمن زندگی میکردند و از جانب سنیها
که در سال 1990 با هم متحد شده بودند، میترسیدند. آموزههای وی سبب
جایگزینی نگرشی سیاسی ضدغربی بهجای عقاید افراطی آنان شد.
الحوثیها
الحوثیها،
گروه شیعه زیدی در شمال یمن در استان صعده هستند. این گروه به «بدرالدین
الحوثی» منسوب بود و در سالهای دهه ۸۰ تشکیل شد. آنان برای گرفتن حقوق
شیعیان ۶ بار با حکومت صالح جنگیدند. الحوثیها به محدود بودن فعالیتهای
دینی، سیاسی و تلاش برای نابودی فرهنگ و باورهای زیدیها از سوی دولت و
سیاستهای محدودکننده دولت در زمینه عمرانی و توسعه در استان صعده معترض
بودند.
درگیریهای دولت یمن و شیعیان
از
پیامدهای حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، شکلگیری پیمانهایی با عنوان ضدتروریستی
با رهبری آمریکا در مناطق گوناگون جهان بود. دولت یمن به عنوان یکی از
مهمترین همپیمانان آمریکا در خاورمیانه در این طرح قرار گرفت. حضور
نیروهای نظامی و جاسوسی آمریکاییها در یمن و نیز سفرهای مخفیانه برخی
هیأتهای صهیونیستی به صنعا افزایش یافت. اعتراضهای فراوانی به این کار در
یمن صورت گرفت.
درگیری بین شیعیان شمال یمن و دولت مرکزی از سال
۲۰۰۴ آغاز شد. دولت، ساکنان این منطقه را به تلاش برای جداییخواهی و احیاء
حکومت شیعه در این منطقه که در کودتایی ۱۹۶۲ سرنگون شده بود، متهم میکرد.
درحالیکه گروه الحوثی با رد این اتهام میگفت: «مبارزان و شیعیان این
منطقه تنها خواهان برخورداری از حقوق طبیعی خود هستند که دولت مرکزی تحت
فشار وهابیان افراطی عربستان از آنان سلب کرده است.»
دولت یمن اجازه
حضور رسانههای خبری مستقل در منطقه عملیات در شمال این کشور را نمیداد.
سازمانهای حقوق بشر یمن حملات هوایی نیروهای یمن، عربستان و آمریکا علیه
ساکنان استان صعده را محکوم کردند و آن را جنایات جنگی دانستند.
عقاید الحوثیها
*
آنها به احیای روحیه اسلامی علاقه زیادی دارند. نمود این اعتقاد در
راهپیمایی روز قدس آنان بود که نفرات بسیار زیادی در میدانهای شهر گرد
آمدند و شعار دادند.
* علاوه بر راهپیماییهای مختلف، یمنیها شور
خاصی در عاشورا دارند و عزاداری آنها درست شبیه به عزاداری مردم ایران
پرشور و علاقه است. همین عوامل سبب شده است که بسیاری آنها را از شیعیان
دوازده امامی بدانند.
* آنها به زیدیان امروزی انتقاد میکنند چرا
که اعتقاد دارند زیدیان امروزی تنبل شدهاند و تظلمخواهی را رها کردهاند و
دست از قیام کشیدهاند.
* طرفداری الحوثیها از انقلاب ایران و
علاقهمندی آنها به امام خمینی (ره) و آرمانهای ایشان حتی از لبنانیان
جنوب لبنان نیز بیشتر است!
ماهیت جنبش الحوثی
زیدیها و جنبش الحوثی ماهیتا گروهی مبارز و قیام کننده و بر مبنای اصول اعتقادی خویش جنبشی تماما انقلابی و جنگ بودند.
درگیریهای
زیدیها همواره با سوءاستفادههای دولتهای خبیث آمریکا، انگلیس، رژیم
صهیونیستی (آل یهود) و رژیم سعودی (آل سعود) در جهت منافع استکباری و
شیطانی و تفرقهآمیزشان همراه بود.
از قیام الحوثی تا شهادت حسین الحوثی (جنگهای ششگانه)
حسین بدرالدین الحوثی در نخستین رویارویی
شیعیان با ارتش یمن در ۱۹ ژوئیه سال ۲۰۰۴ پس از نبردهای خونین در منطقه
«مران» در استان صعده به محاصره درآمد و در هشتم سپتامبر به شهادت رسید. در
این جنگ بیش از ۴۰۰ نفر کشته و صدها نفر نیز زخمی شدند و ارتش یمن مدعی
شد که جسد رهبر الحوثیها را در کنار سایر اجساد دیگر مبارزان شیعی در غاری
در کوه «سلمان» پیدا کرده است.
در این نبرد که در کوه «سلمان» در استان
صعده روی داد پس از جنگ تنبهتن حسین بدرالدین نخستین رهبر دینی و نظامی
شیعیان زیدی به اتفاق ۳۰ تن از اعوان و انصارش کشته شد و پس از آن دولت یمن
اعلام کرد که جنگ با گروه الحوثی در استان صعبالعبور صعده به پایان رسیده
است.
این در حالی بود که در این نبرد، نیروهای الحوثی بر ارتفاعات و
غارهای منطقه صعده در «شعب سلمان» در رشته کوه مران در شمال یمن اشراف
کامل داشتند، اما بمبارانهای سنگین هواپیماهای یمن و آتشباری سنگینتر
توپخانه آنها را در موقعیت دشواری قرار داده بود و در مقابل پیشنهاد دولت
مبنی بر تسلیم شدن یا پذیرفتن مرگ، آنها دومی را انتخاب کردند و به نبرد
تنبهتن با نیروهای ارتش پرداختند.
دولت یمن پس از مرگ حسین
بدرالدین الحوثی، تصور کرد که بر شیعیان زیدی ساکن در استان صعده تسلط
خواهد یافت و منطقه را از وجود مخالفان دولت پاک کرده است، اما آغاز سلسله
نبردهای بعدی که موسوم به جنگ دوم ارتش یمن با الحوثیها شد، این واقعیت را
به سراب تبدیل کرد.
جنگ دوم
جنگ
دوم ارتش یمن و الحوثیها در سال ۲۰۰۵ آغاز شد و در این نبرد، پدر حسین
الحوثی به نام «بدرالدین الحوثی» رهبری جنگ را برعهده گرفت.
این نبرد در همان روزهای آغازین، ۲۳کشته را
در صفوف الحوثیها برجای گذاشت و به گفته ارتش یمن فقط 8 تن از نیروهای
ارتش و امنیتی کشته شدند در حالی که نیروهای دولتی موفق به دستگیری ۵۱ نفر
شده بودند.
بدرالدین الحوثی، پس از اینکه فرزندش حسین
توسط ارتش یمن کشته شد، سکونت در صنعا را رها کرد و به کوهستانهای
صعبالعبور صعده عزیمت کرد.
وی که فقیه و شخص بسیار موجهی ازنظر فقهی و
علمی در یمن بود، پیشنهاد دولت برای دریافت حقوق ماهیانه و همراه داشتن ۲۰۰
محافظ برای تردد در کشور را نپذیرفت و به میدان نبرد با دولت مرکزی در
شمال یمن شتافت.
جنگ سوم
این
جنگ به رهبری عبدالملک الحوثی برادر کوچک حسین در دفاع از پایگاههای
شیعیان زیدی که از سوی نیروهای ارتش مورد تعرض قرار گرفته بودند، آغاز شد.
در این نبرد، نیروهای دولتی به بهانه آزادی برخی سربازان ربوده شده به یکی
از استحکامات الحوثیها در ارتفاعات حمله کردند و به ادعای رسانههای
دولتی در ابتدای حمله بیش از ۸۰ نفر از آنها کشته شدند.
این درحالی بود که تلفات ارتش فقط ۲۷ نفر
اعلام شد و در روزهای بعدی نیز دولت به هلاکت ۷ نفر دیگر که یکی از آنها
دارای درجه سرگردی بود، اعتراف کرد. اما در نهایت این جنگ، با عقب راندن
ارتش یمن از مواضع و استحکامات کوهستانی پایان یافت و عبدالملک الحوثی
برادر حسین بدرالدین همچنان به عنوان رهبر محبوب شیعیان زیدی شناخته شد.
جنگ چهارم
اواخر بهار سال 2007 میلادی پیمان آتشبسی
میان 2 طرف با میانجیگری قطر بسته شد. اما این پیمان نقض شد. در آن پیمان
دولت یمن متعهد شد تا مبارزان را آزاد کند، مناطق جنگی را بازسازی و با کمک
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل آوارگان را ساماندهی کند.
جنگ پنجم
در پی حمله نیروهای ارتش به یکی از
پایگاههای مبارزان 6 نفر کشته و 20 نفر زخمی شدند و دور تازهای از
درگیریها آغاز شد. 3 روز پس از آن انفجار بمب در یک مسجد پس از نماز جمعه
شمار زیادی کشته و زخمی برجای گذاشت. دولت انگشت اتهام را به سوی مبارزان
نشانه گرفت اما آنان این اتهام را رد کرده و آن را فریب افکار عمومی
بهوسیله دولت برای سرکوب و فشار بیشتر بر شیعیان دانستند. در کشمکشهای پس
از این بمبگذاری 3 سرباز یمنی و 4 تن از مبارزان کشته شدند در 12 ماه مه
درگیریها میان ارتش یمن و مبارزان باعث کشته شدن 13 سرباز و 16 مبارز
الحوثی شد. در 17 ژوئیه عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن پایان جنگ با
مبارزان صعده را اعلام کرد.
جنگ ششم
در ماه
آگوست سال 2009 پس از حدود یک سال آرامش، درگیریها دوباره آغاز شد و با
دخالت اردن، عربستان و آمریکا تا سال 2010 ادامه یافت. در ژانویه 2010 گروه
الحوثی پیشنهاد مشروط آتشبس را ارائه داد که دولت یمن آن را رد کرد.
حسین بدرالدین الحوثی کیست؟
حسین
بدرالدین الحوثی همچون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی در ایران و شهدای
حزبالله در لبنان و همه آزادگان حقطلب در سراسر جهان به امام خمینی (ره)
اقتدا کرد و با تمسک به اصل برائت از دشمنان اسلام، حرکت خود را پس از آن
آغاز کرد که آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم القاعده، نیروهای نظامی و
امنیتی خود را در خاک یمن مستقر کرده بود.
او با درک درست زمان خود، مسئولیت تاریخیاش
را به خوبی انجام داد و به همراهی یارانش، شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر
اسرائیل را به مدت یکسال در مساجد بزرگ یمن فریاد زد.
تلاشهای دولت مزدور یمن در خاموش کردن این
صدا بیفایده بود، حسین در مقابل حمله نظامی ارتش یمن به دفاع پرداخت و پس
از 3 ماه جهاد در سال 2004 به همراه جمعی از یارانش به شهادت رسید.
حسین بدرالدین، نوری بود در آسمان تاریک یمن و
چون قیامش خدایی بود، هرگز فانی نخواهد شد. قیام حسین الگویی شد برای
پیروان مکتب اهل بیت در یمن که در برابر ظلم سکوت نکنند.
حسین بدرالدین تقریبا در تمامی سخنرانیهایش
از امام خمینی (ره) نام برده و به سخنان ایشان اشاره کرده است. این اشارات
کافی بود تا دولت یمن، تصور کند ایران از حسین بدرالدین حمایت مالی و نظامی
کرده یا دست حزبالله را در جریان صعده ببیند و علامه بدرالدین و یارانش
را اثنیعشری بداند، غافل از آنکه ارتباط حسین بدرالدین و یا شیعیان یمن با
انقلاب اسلامی ایران، ارتباطی روحی، فکری، معنوی و عاطفی بوده است. آنان
بر اساس اعتقادات و معیارهای خود، از اندیشههای امام خمینی (ره) و انقلاب
اسلامی الگو گرفتند.
الحوثی در کنار تأکید به تهذیب اخلاقی، بر
بیداری و بصیرت سیاسی نیز تأکید داشت. وی با تأکید بر آموزههای قرآنی در
مقام محور اصلی حرکت تربیتی و نهضت اخلاقی خود، بر بصیرت و بیداری سیاسی،
تأکیدی معنادار را دنبال میکرد. هواداران خود را دایما به پیگیری اخبار و
تحلیل آنها تشویق میکرد و تلاش داشت گروه جوانان مؤمن، به گرایش و
موضعگیری متحد دست یابند و در مسیری مشخص حرکت کنند.
رهبران الحوثیها
زیدیها مدت طولانی در یمن حاکم بودند وحکومت
آنها به حکومت (امامان یمن) معروف بود. آنها در تاریخ یمن از قرن سوم نقش
مهمی ایفا کردند. آنان حکومت مستقل خود را داشتند و بارها علیه دیگر
حکومتهای مسلط بر خود قیام کردند.
مبارزان حوثی که نام خود را از رهبر خود یعنی حسین بدرالدین حوثی گرفتهاند از همان زمان در این درگیری با دولت یمن وارد جنگ شدند.
الگوبرداری الحوثیها از انقلاب ایران
حسین بدرالدین الحوثی از سیره امام خمینی
(ره) تاثیر پذیرفته و از جمهوری اسلامی برای برپایی یک کشور اسلامی در یمن
الگوبرداری کرد و همچنین، وی اقدام به تدریس تجارب پیروزی انقلاب اسلامی
ایران در فصول درسی جوانان زیدی کرد.
خواستههای شیعیان صعده
دولت
یمن، حوثیها را شورشیانی میدانست که میخواهند حکومت زیدیه که در سال
۱۹۶۴ ساقط شده است را مجدداً احیا کنند درحالی که به اعتقاد سازمان ملل،
کشور یمن از جمله کشورهای فقیر در جهان است که با وجود گذشت 20 سال از
اتحاد 2 بخش آن، هنوز نتوانسته است برنامه مدون اقتصادی از خود داشته باشد.
تحولات داخلی یمن نیز ادعاهای الحوثیها را درمورد بیتوجهی و ناتوانی دولت در مسائل کشور نشان میداد.
روزشمار اعتراضات و رخدادهای یمن
اعتراضات سراسری در یمن بر علیه حکومت
یمن و رئیسجمهور سابق آن علی عبدالله صالح از ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی، جهت
انجام اصلاحات در این کشور آغاز شد اما در روزهای پایانی ژانویه ۲۰۱۱
میلادی (حدود ۲۷ ژانویه) مخالفین خواستار کنارهگیری رئیسجمهوری این کشور
از قدرت شدند و در ۳ فوریه (روز خشم) اعتراضات مخالفین به اوج رسید که با
برخوردهای خونین و خشونتآمیز حاکمیت با مردم معترض روبهرو شد. شدیدترین
برخورد در ۱۸ مارس (جمعه خونین) بود که ۵۰ کشته و ۲۴۰ مجروح داشت. بهدنبال
آن افرادی از نیروهای دولتی و نظامی به مخالفین پیوستند و تعدادی از سفرای
یمن در کشورهای مختلف برکناری خود را اعلام کردند و یکی از استانهای یمن
(الصعده) به کنترل مخالفین درآمد. در ۲۲ مارس زمزمه درخواست پناهندگی علی
عبدالله صالح به عربستان در خبرها به گوش رسید. مخالفان جمعه ۲۵ مارس را
(روز سرنوشت) یمن اعلام کردند و علی عبدالله صالح مخالفین را به سرکوب شدید
تهدید کرد. جمعیت 10 هزار نفری در میدان تغییر در روز قبل دست به تظاهرات
زدند و خواهان برکناری فوری او شدند.
در ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ برابر با ۴ ژوئن ۲۰۱۱ علی عبدالله صالح پس از مجروح شدن با ۵ مقام بلندپایه روانه عربستان شد.
نقش عربستان در سرکوب شیعیان یمن
شیعیان
استان صعده که در مجاورت عربستان قرار دارند، بارها و بارها این کشور را
به دخالت در امور داخلی یمن و همکاری با علی عبدالله صالح برای سرکوب
شیعیان متهم کردهاند؛ «یحیی الحوثی» مسئول سیاسی جنبش حوثیها در خارج از
یمن در گفتگویی با شبکه خبری العالم خبرهای منابع یمنی و مخالفان دولت
عربستان درباره مشارکت ریاض در حمله به شیعیان را تایید کرد و گفت: «جنگ
علیه شیعیان که از سال ۲۰۰۴ میلادی آغاز شده است، در واقع از سوی عربستان
کنترل و هدایت میشود.»
یحیی الحوثی اضافه کرد: «در سال ۲۰۰۴ علی
عبدالله صالح، با کمک عربستان به برادران ما در کوه «حران» حمله کرد و در
این حملات جنگندههای عربستان مشارکت داشتند.»
شدت این حملات به اندازهای بود که در آن
زمان جنبش الحوثی اعلام کرد که این حملات از حمله آمریکاییها به شهر
«فلوجه» عراق بسیار شدیدتر است.
به گفته یحیی الحوثی، «جنگندههای عربستان در
ارتفاع پایین و پس از ورود به حریم هوایی یمن، اقدام به بمباران سنگین
مواضع الحوثیها، اعم از اماکن مسکونی و اردوگاه پناهندگان کردهاند.»
شاهدان عینی نیز از ورود مستقیم عربستان به
صحنه نبرد با الحوثیها خبر میدهند و به گفته آنها، هواپیماهای عربستان پس
از ورود به آسمان یمن، مناطق مرزی مجاور عربستان را موسوم به «ملاحیظ»
بمباران و سپس به پایگاههای خود بازگشتهاند.
گرچه دولت یمن این موضوع را تاکنون تکذیب
کرده است، اما گروه الحوثی با نمایش یک فیلم ویدیوئی از تجهیزات جنگی به
دست آمده، عربستان را متهم به دخالت مستقیم در مسائل داخلی یمن کردند.
در یکی از این فیلمها، چند دستگاه خودرو
متعلق به عربستان به همراه کارت شناسایی افراد اسناد و مدارکی که مربوط به
دخالت وهابیها است به معرض نمایش گذاشته شده است.
دولت یمن معتقد است داشتن روابط نزدیک با
آمریکا به معنی همپیمانی و دنبالهروی از سیاست آن کشور نیست، اما در واقع
تهاجم گسترده وی با همکاری عربستان به شیعیان استان صعده خلاف این ادعا را
به اثبات رساند.
موضوعاتی از قبیل دخالت ایران، بارها و بارها
از سوی مسئولان و دولتمردان یمنی به عنوان دخالت بیگانگان در مسائل یمن
عنوان شد اما عبدالله صالح نتوانست این ادعا را اثبات کند.
حزبالله لبنان یکی دیگر از گروههایی است که
دولت یمن آن را متهم به دخالت در امور داخلی یمن میکرد و در این مورد علی
عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن در گفتگو با روزنامه «الحیات» چاپ لندن
مدعی شده بود: «گروه الحوثیها در یمن، توسط حزبالله آموزش دیدهاند و از
حمایت آن برخوردار هستند.»
وی که دلیل قاطعی در این مورد نداشت همچنین
ادعا کرد: «احتمال دارد کمکهای حزبالله به الحوثیها، توسط رهبری این حزب
انجام نشده باشد، بلکه از سوی عناصر وابسته به این حزب صورت گرفته باشد.»
علی عبدالله صالح گفته بود: «آنچه را که من
میدانم، گروه الحوثی در یمن، ساختن بمب و دیگر وسایل جنگی را از عناصر و
متخصصان با تجربه وابسته به حزبالله آموختهاند و شماری از افراد گروه
الحوثی برای آموزش به لبنان سفر کردهاند.»
«یحیی الحوثی» سخنگوی جنبش الحوثی تاکید کرد:
«اگر بین ما و برادران جنوبی در این جنگ همکاری و هماهنگی وجود داشت، در
این صورت ما، شاهد یک شورش گسترده در یمن بودیم، درحالی که موضوع این طور
نیست و برادران ما در جنوب دارای خواستههای قانونی هستند، اما علی عبدالله
صالح از تعاطی با آنها خودداری میکند و آنها را مجبور به دست بردن به
سلاح کرده است و من تاکید میکنم که هیچگونه همکاری و تعامل با یکدیگر
نداریم.»
الحوثیها با رد ادعای دریافت سلاح و کمکهای
نظامی از سوی کشورهای خارجی اعلام کردند: «درحالی که استان صعده در مجاورت
مرزهای عربستان از سوی این کشور به شدت در محاصره قرار دارد و نیروهای
دولت یمن نیز از شمال آن را محاصره کردهاند، چگونه میشود به منطقه سلاح
وارد کرد و این ادعاها از سوی علی عبدالله صالح، چیزی جز مصرف تبلیغات
داخلی ندارد.»
آنها دولت یمن را متهم کردند که برای سرکوب
شیعیان از خلبانهای بعثی استفاده میکنند و در این مورد شخصا نام 2 خلبان
بعثی را نیز اعلام کردند. دولت یمن علاوه بر راه انداختن تبلیغات مخرب،
قبایل اطراف استان صعده را با در اختیار گذاشتن پول و سلاح برای جنگیدن با
الحوثیها تطمیع و به منطقه نبرد گسیل کرده است، که در این مورد می توان به
قبیله «دهم» به طور مشخص اشاره کرد.
یمن، پایگاه آمریکا
رشد
فزاینده جنبش الحوثی از چند جهت، موقعیت منطقهای آمریکا را به چالش
کشاند. از زمانی که چشمانداز پیروزی الحوثیها و شکست عبدالله صالح آشکار
شد. آمریکاییها هشدار دادند که این حادثه نباید منطقه استراتژیک خاورمیانه
را تحت تأثیر قرار دهد و به الگوی سایر گروههای مقاومت در کشورهای طرفدار
غرب تبدیل شود. لذا آمریکا و سپس اروپا همصدا با شورای همکاری خلیجفارس
نیز مبارزه جنبش الحوثی را محکوم کردند. برای آمریکا در اوج ناکامی در
افغانستان، پیروزی جریانی با اندیشه استقلالطلبی مساوی است با به خطر
افتادن منافع اقتصادی و از دست دادن پایگاه دیگری در منطقه استراتژیک
خاورمیانه.
به همین دلیل آمریکا پس از حادثه روز
کریسمس در حمله فاروق عبدالمطلب به هواپیمای آمستردام – دیترویت، به بهانه
مبارزه با القاعده نظامیان خود را راهی یمن کرد و یمن را یکی از پایگاههای
جنگ علیه تروریسم اعلام کرد. اما قصد اصلی واشنگتن نجات سعودیها و حکومت
عبدالله صالح از خطر الحوثیان بود ضمن آنکه پیش از این مناسبات یمنیها با
آمریکاییها در جریان واقعه 11 سپتامبر تیره شده بود. یمنیها به وضوح آنچه
را که در عراق و افغانستان اتفاق افتاد نماد اشغال سرزمینهای اسلامی
خواندند. به عقیده آنها این جنگ در واقع جنگ علیه مسلمانان بود. پس از
حملات 11 سپتامبر بسیاری از شهروندان یمنی بدون هیچ دلیلی دستگیر و در
زندان مخفی سیا زندانی شدند لذا طرح مبارزه با تروریسم آمریکا از نظر
یمنیها از پایه کج نهاده شده بود.
سرانجام یمن، صعده و الحوثیها چه خواهند شد؟
در خاورمیانه همه توقع داشتند عربستان
سعودی، میان دولت یمن و گروه الحوثی میانجیگری کند اما سعودیها نه تنها
میانجیگری نکردند بلکه وساطت قطر را هم عقیم کردند.
با حمله ارتش سعودی به استان صعده، برای همگان آشکار شد که کارفرما و سرمایهگذار اصلی جنگ علیه شیعیان، خود سعودی بوده است.دوران
انزوای شیعه در یمن به پایان رسیده و سادات و شیعیان یمن در مسیر رشد و
تکامل قرار گرفتهاند. جنگ یا صلح، نتیجه یکی است، حضور پرقدرت شیعه در
جنوب شبه جزیره عربستان. هضم این واقعیت برای سعودیها کمتر از مرگ نیست.
این واقعیتی است که پذیرش آن برای همه از جمله دولت یمن غیرممکن است. اگر
سعودی و دولت یمن، راه جنگ را در پیش بگیرند ناخواسته به تحقق این روند
سرعت بیشتری میدهند و آینده سختی را برای خود ترسیم خواهند کرد.
آیا برکناری عبدالله صالح انقلابیون را راضی کرد؟
انقلاب جوانان یمن، به دلیل دخالتهای ریاض و
واشنگتن، تاکنون به پیروزی نرسیده و صرفا دیکتاتور در قبال دریافت مصونیت
قضایی برکنار شده و معاون او روی کار آمده است؛ انقلاب جوانان یمن به رغم
آنکه تاکنون به برکناری دیکتاتور منجر شده، اما به قدرت رسیدن معاون صالح،
پابرجا بودن بستگان صالح در راس قدرت و مصونیت قضایی او هنوز مردم این کشور
را ناراضی نگه داشته است و انقلابیون هنوز در میدانهای مختلف به تحصن و
تظاهرات خود ادامه میدهند و نمیپذیرند که دستاورد انقلابشان به اصطلاح
تنها تعویض پالان خر باشد و تغییری بنیادین در کشور روی ندهد. آنها همچنان
خواستار حاکمیتی مستقل از منافع ریاض و واشنگتن هستند و رهبران انقلابی
بارها اعلام کردهاند که از پا نخواهند نشست.
عبدربه منصور هادی 66 ساله که معاون علی
عبدالله صالح بود، طی سالیان متمادی در رژیم او خدمت کرده است. او فردی
نظامی و از اهالی جنوب یمن است. وی سالهای طولانی از هواداران دیکتاتور
بوده و در میان مخالفان یمنی نیز اعتبار داشت. منصور از سال 1994 پست
معاونت رئیس جمهوری یمن همچنین دبیرکل حزب حاکم این کشور را در دست داشت.
او نفوذ واقعی در محافل سیاسی یمن
ندارد اما توانست به عنوان بازیگر اصلی عرصه سیاست در زمان سفر علی عبدالله
صالح به عربستان برای تکمیل روند درمانیاش ایفای نقش کند. منصور هادی با
این اقدامات در دوره غیبت علی عبدالله صالح توانست اعتماد مخالفان را جلب
کند و مخالفان یمن با وی درخصوص توافقنامه انتقال قدرت مذاکره کنند.
واقعیت این است که عبدربه منصور هادی
برخلاف علی عبدالله صالح پایگاه قبیلهای و یا گروهی ندارد اما با حمایت
واشنگتن و ریاض توانسته تاکنون در قدرت دوام بیاورد.
پیشبینی آینده انقلاب یمن
وجود
بافت قبیلهای، حضور القاعده، دخالت کشورهایی چون عربستان و آمریکا در
امور این کشور و وجود جنگ قدرت میان گروههای سیاسی مختلف، پیشبینی تحولات
آتی یمن را با مشکل مواجه ساخته است. با این وجود کارشناسان بر این باورند
که به رغم طولانی شدن روند انقلاب یمن در مقایسه با انقلابهای تونس و
مصر، تداوم انقلاب میتواند در نهایت به پیروزی این انقلاب منجر شود و
جوانان انقلابی نیز به آینده این انقلاب و تحقق بخش عمدهای از اهداف خود
امیدوارند. اما مشکل اصلی این انقلابیون، سیاستهای ریاض و واشنگتن است که
توافق کردهاند تحول در یمن نباید نتیجه انقلاب مردمی، بلکه کاملا باید
برنامهریزی شده باشد به گونهای که منافع آنها را تامین کند.
اما
در پایان اشاره به این موضوع خالی از لطف نیست که روایات متعددى از اهل
بیت علیهمالسلام درباره انقلاب اسلامى و زمینهسازی ظهور حضرت مهدى (ع)
در یمن وارد شده است که برخى از آنها صحیحالسند هستند که حتمى بودن وقوع
این انقلاب را تصریح مىکند و آن را درفش هدایت و زمینهساز قیام حضرت مهدى
و یارىکننده آن حضرت توصیف مىکند و وقت آن را همزمان با خروج سفیانى در
ماه رجب یعنى چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدى (ع) معرفى مىکند.
اما
نام رهبر آن، در روایات معروف به "یمنى" است و روایتى نام وى را (حسن) و
یا (حسین) و از نسل زیدبن على علیهم السلام یاد مىکند ولى این روایت از
نظر متن و سند قابل بحث است.
از امام صادق (ع ) روایت شده است که فرمود:
«قبل از قیام قائم وقوع 5 علامت حتمى است: یمنى، سفیانى، صیحه آسمانى، کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن در بیابان.»
و
نیز حضرت فرمود: «خروج سفیانى و یمنى و خراسانى در یک سال و یک ماه و
یکروز و ترتیب آنها همچون رشته مهرهها پشت سرهم خواهد بود. پریشانى و
سختى از هر سو پدید مىآید واى بر کسى که با آنها مخالفت و دشمنى کند، در
میان درفشها، هدایتکنندهتر از درفش یمین وجود ندارد، چرا که درفش حق است
و شما را بهسوى صاحبتان دعوت مىکند؛ وقتى یمنى قیام کند فروش اسلحه به
مردم حرام است و آنگاه که خروج کند به سوى او بشتاب که درفش او درفش هدایت
است و بر هیچ مسلمانى، سرپیچى از او جایز نیست و اگر کسى چنین کند از اهل
آتش خواهد بود، زیرا که او مردم را به حق و به راه مستقیم دعوت مىکند.»
در حدیث دیگری از امام رضا(ع) روایت شده است که: «قبل از این امر، سفیانى و مروانى و شعیببنصالح است پس چگونه مىگوید این و آن»
مجلسىره
گوید: «یعنى چگونه محمدبن ابراهیم یا دیگرى که خروج مىکند مىگوید قائم
من هستم» و منظور از مروانى یاد شده در روایت، احتمال دارد که ابقع بوده و
یا آنکه اصل او خراسانى باشد که از سوى نسخه برادران اشتباهى رخ داده باشد.
از
امام صادق (ع ) نیز روایت شده است که فرمود: «خروج این 3 تن، خراسانى،
سفیانى و یمنى در یک سال و یکماه و یکروز اتفاق مىافتد و درفش یمنى از
همه هدایتکنندهتر است زیرا که دعوت به حق مىکند.»
و از هشام بن
حکم نقل شده است که گفت: «چون طالب حق خروج کرد به ابوعبدالله امام صادق
(ع) گفته شد: «آیا امیدوارید این شخص یمنى باشد؟ حضرت فرمود: خیر، یمنى
دوستدار على است و این شخص از آن حضرت بیزارى مىجوید» و در همین روایت
آمده است که «یمنى و سفیانى همچون 2 اسب مسابقه هستند و هر یک مى کوشد که
از دیگرى سبقت جوید.»
روایات مىگوید: یمنى در پى نبرد سفیانى با وى
وارد عراق مىشود. نیروهاى یمنى و ایرانى جهت رویارویى با سفیانى وارد عمل
مىشوند و از روایات چنین ظاهر مىشود که نقش نیروهاى یمن در نبرد سفیانى
نقش پشتیبانى از نیروهاى ایرانى است، زیرا از لحن اخبار چنین فهمیده
مىشود که طرف درگیر با سفیانى، مردم مشرق زمین یعنى یاران خراسانى و شعیب
هستند و گویا یمنىها پس از یارى رساندن به آنان به یمن بازمىگردند.
منبع:yjc.ir