از همان اول با کمال تأسف معلوم بود که مخملباف از آن تبهای تند است که زود سرد خواهد شد، اما همان تندی و داغی مانع از آن بود که این برودت قریب الوقوع را باور کنند؛ اما امروز دیگر در وجود او، باید ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد.
به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران؛ محسن مخملباف پس از ساختن فیلمی ضد اخلاقی با عنوان "سکس و فلسفه" که در آن به صراحت اخلاق جنسی را زیر سوال برده و به قول شهید آوینی خود را "مدافع لیبرالیسم جنسی معرفی کرده بود، در تازهترین به اصطلاح فیلم خود با عنوان "باغبان" به تبلیغ مستقیم فرقه ضاله بهائیت، پرداخته است.
مخملباف روزی در اوایل انقلاب اسلامی، با تولید فیلمهایی مانند "توبه نصوح"، تمام همیت خود را جهت بازگویی عقاید انقلابی به کار برده و خود را به عنوان کارگردانی انقلابی در میان مردم و کارشناسان معرفی کرده بود بهطوری که با تفکرات خشک خود به منتقدانش حمله میکرد. مخملباف در دهه شصت در اعتراض به فیلم کمدی اجارهنشینها قصد داشت با بستن نارنجک به خود، مهرجویی کارگردان فیلم اجارهنشینها و خودش را منفجر کند که در نهایت به نگارش نامه تند به معاونت سینمایی وزیر ارشاد راضی میشود کوتاه بیاید.
اما با گذشت زمان، این کارگردان خشک و متعصب دهه شصت، که به عدم توازن شخصیت، معروف بوده در مواضع خود تغییرات بسیار زیادی انجام داد. مخملباف در روزهای فتنه سال 88 با بازی در زمین دشمن به یکی از مهرههای اصلی فتنه گران تبدیل شد. او در آن ماهها با جبهه گرفتن علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به کیان نظام جمهوری اسلامی ایران به کار گرفت تا سرانجام با فرار خود از کشور، خود را به عنوان سخنگوی یکی از سران فتنه در خارج معرفی کرده و نه تنها با فتنهگران مرزبندی انجام نداد، بلکه به ساخت فیلمهایی با سفارش جشنوارههای غربی با درونمایه پورنوگرافیک و سیاهنمایی بر ضد ایران مشغول شد.
وی در آخرین ساختهاش که نشانههای وادادگی در برابر دشمن در آن بسیار مشهود است، در سفر به فلسطین اشغالی و با سفارش صهیونیستها فیلمی به اصطلاح مستند به نام "باغبان" را جلوی دوربین برد. در این مستند مخملباف به همراه پسرش یک آگهی تبلیغاتی برای فرقه ضاله و انگلیسی ساخته بهائیت میسازد تا اوج انحراف فکری و عقیدتی خود را برملا سازد. اما با توجه به مشی ایران و اسلام ستیز بودن جشنوارههای غربی انتظار میرود این فیلم آماتور جایزههای فراوانی را از آن خود کند.
در
طول سالهای گذشته جشنوارههای ضد فرهنگی غربی و ضد ایرانی ثابت کردهاند
که در دادن جایزه و امتیاز به کارگردانهای ضد ایرانی ید طولایی دارند و در
همین رابطه رپرتاژ آگهی جدید مخملباف برای فرقه ضاله بهائیت جایزه طلایی
جشنواره بیروت در سال گذشته را کسب کرد. شایان ذکر است که این جشنواره در دو
سال گذشته پذیرای فیلمهای ضدایرانی سینماگران فتنه ایرانی از جمله فیلمهای "حنا
مخملباف" دختر محسن مخملباف نیز بوده است.
فیلم بهایی باغبان چیست؟
باغبان نام فیلم مستندی است به کارگردانی عنصر به خدمت گرفته شده توسط صهیونیستها و بهائیان یعنی محسن مخملباف. این فیلم در حیفا تصویر برداری شده است.
سران فرقه استعمار ساخته و وابسته بهائیت به سبب فقدان ایدئولوژی منطقی و قابل دفاع همواره سعی دارند در کنار نمایش باغهای اطراف مقبره سرکرده فرقه ضد دینی بهائیت با ظاهر فریبی و سر دادن شعارهای ضد جنگ و تبعیض به اغفال ساده لوحان قبیلههای دور افتاده آفریقایی و بومیان جنگلهای آمازون بپردازند.
به اصطلاح فیلمسازان(مخملباف و پسرش) با دوربینهای DV کوچک و تجهیزات صدابرداری در باغهای فراخ اهدایی صهیونیستها به بهائیان ظاهر میشوند و هیچ اثری از وجود سایر عوامل فیلمسازی به چشم نمیخورد.
رپورتاژ آگهی"باغبان" روایت سفر پدر و پسری فیلمساز است که برای تحقیق درباره فرقه ضاله بهاییت، به سرزمینهای اشغالی و به باغهای بهاییان سفر میکنند و با یک باغبان بهایی و چند بهایی دیگر آشنا میشوند.
این فیلم که آگهی تبلیغاتی صهیونیستها تبدیل شده است با هزینه مستقیم سازمان بهایی جهانی و صهیونیستها ساخته شده و بدنبال تبیین آموزههای بهائیت برای مخاطبان است. مخملباف با اغوا شدن در برابر پولهای کثیف صهیونیستها و بهائیان سعی دارد اصلیترین پیام رپرتاژ خود را به مخاطبان ایرانی بدهد.
مخملباف در این فیلم مذبوحانه کوشیده تا شاید با تطهیر فرقه ضاله بهائیت به عنوان فرقهای ایرانی جا بزند و با تحریف اعتقادات انحرافی این فرقه، سعی در جلب نظر اقشار جوان به سمت مبانی فکری آن کند.
پیشبینی شهید آوینی از آینده مخملباف
"یادداشتهای یک تماشاگر حرفهای" عنوان مقالهای بلند از شهید "سید مرتضی آوینی" است که دربردارنده یادداشتهایی کوتاه درباره عمده فیلمهای حاضر در جشنواره فجر سال 1367 است. مخملباف که به عنوان نویسنده فیلم "فرماندار" نیز در این دوره از جشنواره حاضر شده است، مورد نقد سید مرتضی قرار میگیرد. آوینی با میان تیتر "وقتی یک خشکه مقدس فرماندار می شود!" به سراغ فیلم او میرود.
آوینی با اشاره به شخصیت مخملباف مینویسد: آدمی مثل او هرگز به جواب نخواهد رسید. شکاک است، اما این شک را مقدمهی رسیدن به یقین و بعد هم قطعیت و قاطعیت قرار نمیدهد. فقط شک میکند و دیگران را به شک میاندازد و بعد هم رهایشان میکند، چرا که خودش هم به جواب نرسیده است.
او در ادامه مینویسد: "وقتی که به سینمای مخملباف میروی باید قبول کنی که یک ساعت و نیم از زندگیات را در یک فضای آکنده از بدخلقی، عصبانیت، ظاهرگرایی، تردید، نیهیلیسم مزمنِ بدخیم، سیاهاندیشی، سرگردانی و عوامفریبی سر کنی.
مخملباف؛ مدافع لیبرالیسم جنسی
"سید شهیدان اهل قلم و تفکر"، معتقد است مخملباف هنوز در اصول اعتقاداتش دچار شک و تردید است: "کسی که بر سر عدالت مشکل دارد باید بداند که پای عقل او در مسئلهی جبر و اختیار میلنگد؛ بگذریم از آنکه اصلاً جای مباحثه و حل مسائل فلسفی در سینما نیست. کسی تا به قطعیت نرسیده است نباید فیلم بسازد و اگر هم فیلم میسازد تا طرح مسئله کند، باید داستانی را طراحی کند که در طول آن، در متن وقایع و ارتباط میان افراد، این مسئله وجود پیدا کند. از زبان قاضی فیلم «نوبت عاشقی» میشنویم که: "قضاوت به درد کسی میخورد که به نتایج عمل مجرم فکر میکند نه به دلایلش". و درست خود آقای مخملباف هم به همین درد مبتلاست."
آوینی که نمیدانست کار به جایی برسد که روزگاری محسن مخملباف به عنصر دستساز آگهی برای صهیونیستها تبدیل شود، در ادامه این یادداشت او را مدافع لیبرالیسم جنسی معرفی کرده و مینویسد: "در جامعهای که «جبر موقعیت و شرایط» بسیاری از جوانان کشور را وا داشت تا خود را برای آزادی فدا کنند، جبر همان موقعیت و شرایط بچه مسلمان دیگری را هم وا داشت تا خط بطلان بر هرچه داشت بکشد و در صف اصحاب هربرت مارکز و پوپر از لیبرالیسم جنسی دفاع کند! به راستی از «جبر محیط» چه کارها که برنمیآید!"