پروفسور نوام چامسکی با اشاره به شکست پروژه آمریکایی ایرانهراسی در خاورمیانه:
اوباما دروغ میگوید
پروفسور نوام چامسکی، زبانشناس، فیلسوف، تاریخدان و فعال سیاسی آمریکایی در گفتوگویی درباره سیاستهای باراک اوباما در قبال مسائل منطقه، به انتقاد از وی پرداخت و گفت اکنون در نگاه ملتهای عرب منطقه، اسرائیل و آمریکا تهدید به حساب میآیند؛ نه ایران. چامسکی که در شهر بوستون ایالت ماساچوست با بیبیسی فارسی گفتوگو میکرد، همچنین تصریح کرد: پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «خاورمیانه عاری از سلاح هستهای» بهترین راهکار برای پایان بخشیدن به تهدیدهای هستهای است. به گزارش «وطنامروز»، نوام چامسکی که همواره منتقد شماره یک سیاست خارجی ایالات متحده آمریکاست و در شمار معروفترین اساتید آمریکایی به حساب میآید در ابتدای این گفتوگو با انتقاد از سیاستهای باراک اوباما در خاورمیانه، انقلابهای اخیر در کشورهای اسلامی را به زیان آمریکا دانست. وی در توضیح این مطلب گفت: شما این را از نوع برخورد آمریکا میتوانید بفهمید. 2 نکته مهم است: اول، دموکراسی یعنی چه؟ دموکراسی یعنی اینکه نظر مردم در سیاستهای دولتها منعکس شود. اگر اینطور است افکار عمومی چه میگوید؟ نظرسنجیها و پژوهشهای معتبر فراوانی از طرف موسسههای نظرسنجی آمریکایی درباره بهار عرب صورت گرفته است. مثلا نظرسنجیای که توسط موسسه معتبر بروکینگز منتشر شده و نشان میدهد در میان ملتهای عرب آنچه تهدید اصلی محسوب میشود اسرائیل و آمریکا هستند. چامسکی در ادامه به سیاست ایرانهراسی آمریکا هم اشاره کرد. وی درباره میزان نفوذ این سیاست در افکار عمومی مردم منطقه گفت: در حقیقت ایران را تهدید خواندن بیشتر دغدغه غرب است؛ نه دغدغه جنبش عدم تعهد و نه دغدغه ملتهای عرب. البته دیکتاتورهای نفتی هم ایران را تهدید میبینند و همین هم در غرب دائما منعکس میشود. آن هم بر اساس این نظریه که اگر دیکتاتوری با ماست و مردمش بر ضد ما، پس او حامی ما است. این استاد دانشگاه این قبیل سیاستها را نشاندهنده حمایت آمریکا از دیکتاتورها دانست و تصریح کرد: در هر 2 مورد از یک روش معمول استفاده شد؛ اینکه اگر دیکتاتور محبوب را نمیشود دیگر حفظ کرد او را به گوشهای میفرستید و بعد تلاش میکنید تا جایی که میشود همان حکومت قبلی را احیا کنید. این چیزی است که دقیقا اکنون در حال روی دادن است.
چه کسی گفته ایران تهدید است؟
در ادامه این گفتوگو، نوام چامسکی در پاسخ به این سوال که «با توجه به تحولات خاورمیانه و حتی ایران پیشبینی شما از آینده سیاستهای آمریکا در خاورمیانه چیست؟» به اهمیت خاورمیانه و بویژه ایران در سیاست خارجی آمریکا اشاره کرد و گفت: مثلا همین ایران. اگر به مناظرههای انتخاباتی 2 نامزد گوش میکردید، 2 کلمه بیشتر از همه تکرار میشد: ایران و اسرائیل. اسرائیل به خاطر اینکه باید کاندیداها ارادتشان را نسبت به اسرائیل نشان میدادند و متعاقبا در این راه از هم سبقت میگرفتند، و ایران. چون از ایران به عنوان «بزرگترین تهدید علیه صلح جهانی» یاد میشود و البته رسانهها هم خود را موظف میدانند که دائما ایران را به عنوان بزرگترین تهدید علیه صلح در جهان معرفی کنند. اینکه ایران تهدیدی برای صلح جهانی باشد، اولا چه کسی این موضوع را مطرح میکند؟ اگر نگاه کنید چه کسی این را مطرح میکند، میبینید این آمریکا و متحدانش و دیکتاتورهای عرب هستند؛ نه ملتهای عرب و نه جنبش عدم تعهد که همین اخیرا در تهران اجلاس داشتند و تقریبا بخش اعظم جمعیت جهان را شامل میشوند. در حقیقت این موضوع فقط دغدغه غرب است. خب! حالا ببینیم این تهدید چیست؟ میدانیم آنچه تهدید ارزیابی شده بیشتر از طرف منابع دولتی چون ارتش آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی بوده است که سالانه به کنگره آمریکا گزارش میدهند. آنها هم در گزارششان به وضوح مشخص کردهاند ایران میتواند برای آمریکا یک تهدید محسوب شود. اینکه ایران میتواند برای قدرت آمریکا و اسرائیل یک تهدید محسوب شود و آنها نمیتوانند چنین چیزی را تحمل کنند.
اوباما دروغ میگوید
نوام چامسکی درباره سخنرانی سال ۲۰۰۹ اوباما در قاهره گفت: واقعا شگفتانگیز بود که همه به حرفهای اوباما در قاهره گوش میدادند بدون آنکه بخندند. او حتی به یک کلمه از حرفهایش هم باور نداشت. منظورم این است که این روش حکمرانهاست. آنها دائما از آمال بشر حرف میزنند و اینکه چطور در گذشته وقایع وحشتناکی روی داده و حالا ما درس گرفتهایم و اوضاع بهتر خواهد شد. همیشه همینها را میگویند و هیچ چیز هم عوض نمیشود. اینقدر از این حرفها شنیدهایم که گوشمان پر است. در واقعیت هم دیدیم محبوبیت آقای اوباما در جهان عرب پس از این سخنرانی بالا رفت اما بعد سقوط کرد و حالا از بوش هم کمتر شده است؛ جای تعجب هم ندارد. اگر به کارهایی که اوباما کرده نگاه کنیم، به نظر من سیاست آمریکا بر روال سابق خواهد بود و تغییری به وجود نخواهد آمد. بهار عرب البته تهدیدی جدی است، چون بهار عرب تلاش ملتها به سمت استقلال و دموکراسی است. با وجود اینکه در غرب همه از عشقشان به دموکراسی حرف میزنند اما شما میدانید که آنها از ته قلبشان به چیزی که میگویند باور ندارند. دموکراسی تهدید بزرگی برای قدرتهای غربی است و دلیل این حرف هم خیلی ساده است، کافی است به افکار عمومی در جهان عرب توجه کنیم.
غرب مخالف دموکراسی است
این متفکر برجسته غربی در ادامه با اشاره به دروغ غرب درباره ادعای دموکراسی گفت: متغیر دیگر، اخلال در روند شکلگیری دموکراسی است. آمریکا و متحدانش نمیخواهند تحولاتی اینچنین روی دهد و به همین خاطر هم باید با دموکراسی مخالفت کنند که میکنند. برای مثال در تونس، فرانسه از بنعلی تا لحظه آخر حمایت کرد تا لحظهای که دیگر نمیشد از او حمایت کرد. در مصر هم آمریکا همین طور عمل کرد. از مبارک تا جایی که امکان داشت حمایت کردند تا لحظهای که ارتش مقابل مبارک ایستاد، آن وقت آنها هم مقابلش ایستادند.
قدرت آمریکا رو به افول است
با این حال این حرکتها ادامه دارد و تحولات روی میدهد. مثل آنچه در آمریکای لاتین در ۱۰ سال گذشته روی داده که واقعا تاریخی است. از حدود ۵۰۰ سال پیش که اروپاییها به این قاره آمدند کشورهای لاتین تحت سلطه خارجی و در ۱۰۰ سال گذشته اکثرا تحت کنترل آمریکا قرار داشتند اما در سالهای اخیر آنها به درجهای از استقلال رسیدند و توانستند به مشکلات اساسی خودشان برسند و تقریبا میشود گفت آمریکا دیگر از آن بخش قاره بیرون رفته است. اگر به همین کنفرانس قارهای اخیر در کلمبیا توجه کنید همه کشورها در مشکلات عمده خودشان مخالف آمریکا و کانادا بودند. اگر کنفرانس غیرقارهای بود شاید اصلا آمریکا و کانادا دعوت نمیشدند، پس میبینید که قدرت آمریکا رو به افول است.
حزب سوم در انتخابات آمریکا
اما موضوع دیگری که چامسکی در این گفتوگو به آن اشاره کرد؛ بحث انتخابات دوقطبی در آمریکا و عدم توجه به حزب سوم بود. وی درباره مشکلات حزب سوم در آمریکا، موضوع پول و حمایتهای مالی را مهم ارزیابی کرد و گفت: پول نقش شگفتآوری بازی میکند. نتیجه انتخابات تا حد زیادی با پول مشخص میشود. در همین انتخابات گذشته میلیاردها دلار خرج شد. اگر شما به میلیاردها دلار پول احتیاج داشته باشید، باید سراغ شرکتهای خصوصی و پولدارها بروید. این قشر از جامعه هم از حزب سوم حمایت نمیکنند. البته حمایتهای مالی کوچکتر هم از طرف افراد زیادی انجام میگیرد اما به سازماندهی نیاز دارید. در حالت عادی حتی نمیتوانید پیامتان را به افراد برسانید. من درباره کنفرانس هلسینکی صحبت کردم که تقریبا صددرصد سکوت رسانهای وجود دارد اما سکوت رسانهای در زمینههای متفاوتی وجود دارد. در رسانهها سکوت در زمینههای مشابه یک اصل به حساب میآید. رسانهها با دکترینی به نام «عینیت» (Objectivity) اداره میشوند. عینیت یعنی اینکه شما آنچه را که در واشنگتن اتفاق میافتد گزارش میکنید، آنهم به درستی و با دقت. بنابراین اگر 2 حزب موجود موضوعی را مطرح کردند، شما هم گزارش میکنید. اگر هم حرفی نزدند، شما گزارش نمیکنید، این یعنی جانبداری. درباره کنفرانس هلسینکی، هدف حیاتی و اساسی این است که اگر ایران جدیترین تهدید برای جهان است و راه آسانی هم برای حل این مشکل وجود دارد، باید دربارهاش بحث شود اما میبینیم که سکوت محض وجود دارد. به این دلیل که نه احزاب سیاسی و نه جامعه تجاری علاقهمند نیستند که در این باره صحبتی انجام گیرد. خب! همین هم هست که حل این ماجرا مشکل شده است.
به آینده امیدوارم
این استاد آمریکایی در انتهای این گفتوگو و در پاسخ به این سوال که آیا به آینده امیدوارید؟ خاطرنشان کرد: اول از همه اینکه امیدواری یا ناامیدی یک مفهوم ذهنی است و اهمیتی هم ندارد که ما امیدوار باشیم یا نه. مهم تصمیمی است که میگیرید. خوشبین باشید یا بدبین، به هر حال تقریبا مشابه عمل میکنید. اول نگاه میکنید ببینید چه کاری میشود انجام داد اما به نظر من دلایل عینی هم وجود دارد برای اینکه تا حدودی امیدوار باشیم. به تاریخ نگاه کنید، حتی تاریخ معاصر. همانطور که گفتم یک مسیری در چند سال گذشته شکل گرفته است که در مجموع به سمت پیشرفت حرکت میکنیم. بسیاری از عقب افتادگیها، سرکوبها و خشونتها وجود دارد. مثلا درباره گونههای موجود در طبیعت، ما در نقطه حساسی از تاریخ به سر میبریم. مسیری را طی میکنیم که ممکن است به چیزی شبیه خودکشی یک گونه منتهی شود. تاکنون چنین چیزی وجود نداشته است. 2 دلیل برای این موضوع وجود دارد: اول تهدید جدی و در حال گسترشی است که برای محیط زیست وجود دارد که ممکن است تا سال دیگر اتفاق نیفتد اما به هر حال نزدیک میشود و دیگری تهدید هستهای که در حال حاضر تهدید بزرگی برای خاورمیانه است. نه اینکه ایران تهدید باشد اما تنش در منطقه میتواند علت باشد.