یکی از تصمیمهای ناخوشایند دهه هفتاد که اینک کشورمان شاهد آثار زیانبار آن است، اجرای سیاستهای کاهش رشد جمعیت به بهانه تنظیم خانواده بود. اجرای این سیاستها به اندازهای بر رشد و پیشرفت کشور اثر نامطلوب گذاشته که آن را به مرحله هشدار رسانده است. مقام معظم رهبری در سفر استانی به خراسان شمالی، ضمن گلایه از مسؤولان گذشته و با تواضع و فروتنی اظهار داشتند که همه از جمله رهبری باید در پیشگاه خداوند به واسطه این موضوع طلب عفو کنند. سال جاری رشد جمعیت در کشور با محاسبه رشد بالای استان سیستان و بلوچستان(6/3 درصد)، به 2/1 درصد رسیده است.
چنانچه این روند ادامه یابد، تا ده سال آینده با بحران اقتصادی، امنیتی و فرهنگی مواجه خواهیم شد و باید برای اداره اقتصاد کشور، محتاج همسایگان مهاجر باشیم. تغییر بافت جمعیتی کشور از توابع خطرناک این سیاست است که در مقالات پیشین درباره آن هشدار دادهایم. مقام معظم رهبری در سال جاری برای چندمین بار نسبت به این موضوع مهم هشدار دادهاند و در سفر اخیرشان به خراسان شمالی هم دوباره این موضوع مهم را متذکر شدند.در اینباره نکاتی را باید مورد توجه قرار دهیم.
1. هشدارهای مکرر رهبری برای چیست؟
2. واحد آمار و اطلاعات سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) در آخرین آمار خود که چندین سال پیش منتشر کرده، رشد جمعیت ایران را در سال 2005 کمتر از یک درصد یعنی 86/0 درصد تخمین زده بود که بر اساس آن گزارش، جمعیت ایران تا پایان ماه ژوئن سال 2005 به 68 میلیون و 17 هزار و 860 نفر میرسید. بر اساس این گزارش، نرخ رشد جمعیت ایران در سال 2005، کمتر از یک درصد و معادل 86/0 درصد میشد و نرخ رشد جمعیت ایران نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه پایینتر و به نرخ رشد کشورهای پیشرفته نزدیک میگردید.
بر این اساس، نرخ رشد جمعیت آمریکا 92/0 درصد، استرالیا 87/0 درصد، آلمان صفر درصد، فرانسه 37/0 درصد، انگلستان 28/0 درصد، روسیه منفی 37/0 درصد، چین 58/0 درصد، و ژاپن 05/0 درصد میباشد. (خبرگزاری فارس) بر اساس این گزارش، تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، کمتر از تعداد فرزندان در خانوادههای انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی وحتییک خانواده اسرائیلی است.
زنان ایرانی با دارا بودن 1.87 فرزند در مکان 144ام جدول جهانی قرار میگیرند، این در حالی است که اسرائیل با رتبه 75، آفریقای جنوبی 97، برزیل 106، ترکیه 110، فرانسه 118، آمریکا 122، انگلیس 137 در مکانهای بالاتر از ایران قرار میگیرند. (ایسنا)
هرچند این آمار توسط سازمان سیا و دشمنان ایران اسلامی تهیه شده است ولی گزارش سازمان آمار ایران در سال 90 نیز چندان فاصلهای با این آمار ندارد! رشد جمعیت ایران براساس نتایج سرشماری سال 1390 به 1.3 درصد رسیده که به میانگین رشد جمعیت جهان در سال 2011 میلادی به میزان 1.2 درصد، نزدیک شده است. مرکز آمار ایران در نتایج سرشماری سال 90 جمعیت کشور را حدود 75 میلیون نفر اعلام کرده است. در صورتی که رشد جمعیت به میزان 1.3 درصد طی پنج سال آینده باقی بماند، جمعیت کشور در سال 1395 به اندکی بیش از 80 میلیون نفر میرسد. به عبارتی، به جمعیت کشور سالانه حدود یک میلیون نفر افزوده میشود. (گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت)
جالب است بدانید بر اساس سناریوی رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال 2010 منتشر کرده است، اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامهای برای تعادل آن نداشته باشد، در 80 سال آینده جمعیت 31 میلیونی را تجربه خواهد کرد که 47 درصد آن را افراد سالمند بالای 60 سال در برمیگیرد؛ این درحالی است که در خاورمیانه، کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند. ایران در حال حاضر نیز جزو 10 کشوری است که به سرعت به سمت کهنسالی در حال حرکت هستند و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری میرسند و در بیست سال آینده وارد فاز اول سالمندی جمعیتی خواهد شد و در ده سال آتی نیز فاز دوم سالمندی را تجربه خواهد کرد.
3. خطرهای سیاسی و امنیتی
نکته حائز اهمیت در خصوص کاهش جمعیت، برنامهای است که سیاستمداران و استراتژیستهای امریکایی و اروپایی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفتهاند. برژینسکی، سیاستمدار کهنهکار امریکایی و مشاور سابق امنیت ملی امریکا، در مصاحبهای با روزنامه وال استریت ژورنال در مارس 2009، درباره تغییر جمعیت ایران نکتهای را بیان کرد که ابعاد بسیار گستردهای دارد. وی در آن مصاحبه گفته بود: "از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تاسیسات هستهای ایران بپرهیزید و گفتوگوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید؛ چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست." آنچه را که برژینسکی در یک جمله کوتاه بیان کرده، میتوان با تفصیل بیشتری اینگونه بیان کرد:
1-1. رشد منفی جمعیت از هم اکنون پادگانهای نظامی را تحت تاثیر قرار داده است؛ بهگونهای که ناچار، مدت سربازی افزایش یافته است. چنانچه این روند منفی ادامه یابد در 15 سال آینده ارتش و سپاه برای تامین نیرو با مشکلات جدی روبهرو خواهند شد. با این فرض که اکثر استانهای حاشیهای از قومیتها و مذاهب مختلفی تشکیل شده که بعضا تحت تاثیر فرهنگهای بیرونی مثل عربستان سعودی و... هستند و رشد جمعیتی آنها تقریبا 4 برابر استانهای مرکزی است، در آینده نیروهای مسلح چه وضعیتی خواهند داشت؟ این درحالی است که طبق گزارش خبرگزاریها، مطبوعات رژیم اشغالگر فلسطین نوشتند جمعیت رژیم صهیونیستییعنی دشمن اصلی ایران اسلامی، به 28/5 میلیون نفر رسیده است. بر اساس آخرین آمار بانک جهانی، جمعیت این رژیم هر ساله به طور متوسط 8/2 درصد رشد داشته که بالاترین میزان رشد در جهان است.
2-1. با این وضعیت و با به هم ریختن تعادل جمعیتی ممکن است در 50 سال آینده بر اثر چالشهای سیاسی، مذهب رسمی که در قانون اساسی مذهب جعفری اثنی عشری آمده است مورد سؤال واقع شود و خدای ناکرده همان پیشبینی برژینسکی تحقق یابد.
3-1. از نظر نیروی کار هم ایران اسلامی با مشکل جدی مواجه خواهد شد؛ زیرا اکثر جمعیت ایران را افراد سالخورده تشکیل میدهند. بنابراین برای جلوگیری از تعطیلی کارخانهها باید از کارگران و نیروهای وارداتی خارجی استفاده کرد و برای دیگر کارها و پستهای مهم نیز باید از نیروهای خارجی بهره گرفت. فراموش نمیکنیم که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب و حتی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، بهداشت و سلامت کشور توسط نیروهای وارداتی مثل پزشکان هندی و پاکستانی اداره میشد که نه درد مردم را درست تشخیص میدادند و نه زبان آنها را. واردات نیرو از خارج، علاوه بر اینکه آثار منفی اقتصادی مثل خروج ارز را به دنبال دارد، حامل آثار مخرب فرهنگی و اجتماعی است که میتواند جامعه ایرانی را به سرعت متلاشیکند.
2. خطرهای اقتصادی
به موازات پیر شدن جمعیت و کاهش میزان رشد جمعیت، تولید نیز در کشور کاهش مییابد. فراموش نمیکنیم در سالهایی که جمعیت ایران 27 میلیون بود، از نظر مواد غذایی حتی گندم و میوهجات نیاز مبرم به واردات گسترده وجود داشت ولی امروزه با جمعیت 75 میلیونی، علاوه بر تامین مایحتاج خود، در بسیاری از موارد جزو کشورهای صادرکننده هستیم. افزون بر این، با کاهش رشد جمعیت و پیر شدن جمعیت کشور، هزینههای سنگین بیمه و طرحهای حمایتی دولت برای بازنشستگان کمرشکن خواهد شد. واردات نیروی کار هم موجب خروج ارز خواهد شد و در نتیجه بحران اقتصادی کشور را فرا خواهد گرفت.
3. خطرهای فرهنگی و اجتماعی
زمانی که تفکر کنترل جمعیت و تک فرزندی در کشور به گفتمان رایج تبدیل شد، آثار و تبعات فرهنگی خاصی در پی داشت و عقیم سازی زنان و مردان به یک عرف مجاز تبدیل شد، به گونه ای که امروزه در جمهوری اسلامی تنها موردی که در بیمارستانها و خانه های بهداشت به صورت رایگان انجام و بعضا جایزه هم اعطا میشود، عمل عقیم سازی است! البته سقط جنین هم در نگاه برخی خانواده ها مجاز دانسته میشود؛ زیرا تنظیم خانواده را یک ضرورت و فرزند چهارم به بعد را در حد جرم تلقی میکنند! طبیعی است در این فرهنگ، برخی خانوادهها که از تنهایی رنج میبرند خلأ انس با فرزند را با انس با حیوانات به ویژه سگ پر کنند؛ واقعیت تلخی که امروزه در بسیاری از شهرهای بزرگ به ویژه مناطق اشرافنشین به چشم میخورد. شغلهای جدید و مغازههایی با عنوان غذای سگ و شست و شوی سگ و درمانگاه سگ و... از پدیدههایی است که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود! روشن است خانوادهای که فرزند نمیآورد یا تک فرزند است و فرزندش به دانشگاه رفته و یا ازدواج کرده است، چنین خلایی را در زندگی احساس میکند و برای جبران آن چنین راهکارهایی میاندیشد که غربیها اندیشیدهاند.
4. مقصران باید عذرخواهی و توبه کنند
اسناد تاریخی نشان میدهد و ملت ایران نیز شاهدند که مقام معظم رهبری در اعمال سیاستهای کنترل جمعیت نقشی نداشته و در هیچ کجا از این سیاست دفاع نکردهاند. ولی تواضع و فروتنی ایشان اقتضا میکند که در عین حال، نسبت به این گناه نداشته طلب عفو کنند تا آنها که مقصرند، نسبت به گذشته خود از خداوند متعال و ملت ایران عذرخواهی کنند. در شرایطی که دولتهای کارگزاران و اصلاحات، سیاستهای کاهش رشد جمعیت را به عنوان یک استراتژی مهم در پیش گرفته بودند و با تبلیغات سنگین و هزینه های زیاد آن را اجرا میکردند، ایشان هیچ گاه از این سیاستها حمایتی نداشتند بلکه بعضا درباره کاهش رشد هشدار نیز دادهاند. ایشان در اینباره فرمودهاند "من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که میخواهند برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد."
5. فرمایش متواضعانه رهبری از باب "به در بزن دیوار بشنود" و بدین معناست که وقتی رهبری بابت خطای ناکرده طلب عفو میکند، مسؤولان وقت که این سیاستها را طراحی و اجرا کردهاند، باید به طور رسمی عذرخواهی و توبه کنند. متأسفانه عوامل اصلی اعمال اینگونه سیاستها در دولتهای دهه 70 و اوایل دهه 80 و به عبارت دیگر دولتهای16 ساله کارگزاران و اصلاحطلبان که نقش بسزایی در کاهش رشد جمعیت و ایجاد بحران جمعیتی داشتهاند، تا کنون هیچگونه اعترافی به اشتباه خود نداشته و عذرخواهی نکردهاند.
6. در باب توبه اینگونه گفته شده است که صرف پشیمانی کافی نیست بلکه باید خطا و تقصیر گذشته را به نحوی جبران کرد. مسؤولانی که بحران کاهش جمعیت برای کشور، ناشی از سیاستهای آنان است، باید علاوه بر اعتراف به گناه و توبه و استغفار، برای جبران و از بین بردن آثار خطرناک آن چارهای بیندیشند و به مسؤولان کنونی نظام کمک کنند.